۱۳۹۶ خرداد ۱۳, شنبه

« تشکل های صنغی و تجمعات اعتراضی ٬ بودن یا نبودن

محمد خاکساری:
💢تشکل های صنفی و تجمعات اعتراضی؛ بودن یا نبودن

✍: ام البنین ابراهیمی اشکور، عضو هیات مدیره کانون صنفی فرهنگیان گیلان

درک و شناخت پایه گذاران تشکلهای مدنی و کانونهای صنفی از وجود و ماهیت آن به حدی است که هم به ضرورت وجود کانونها به درستی واقفند و هم به ماهیت حق و حقوق شهروندی و صنفی اعضای عام آن، اما مسئله اساسی چگونگی و شیوه دستیابی به این حقوق است.

آنچه مسلم است تشکلهای صنفی نه سر جنگ با دولت دارند و نه قصد برهم زدن نظم عمومی. نه به دنبال کسب قدرت سیاسی هستند و نه درصدد اقدام علیه امنیت ملی.
در حقیقت، آنها نه به قصد تشویش اذهان بلکه با هدف تنویر افکار وارد عمل می شوند.

تمام کنش ها و واکنش های تشکلهای صنفی بر اساس این اصل استوار است که اولا باشند و ثانیا خوب و موثر باشند.

در مقابل اما تمام تلاش حاکمیت بر این محور می چرخد که اولا تشکلهای مدنی به طور عام و کانونهای صنفی معلمان به طور خاص شکل نگیرند، ثانیا در صورت شکل گیری، به چنان قدرتی دست پیدا نکنند که وجودشان به عنوان محور اهرم فشار جهت مطالبه گری تثبیت گردد.

واقعیت این است که اساس کار تشکلهای صنفی بر مطالبه است نه مجادله و نه معامله، لیکن باید دید که چرا تابه حال هر حرکت مطالبه محوری از دید عموم- چه دولت و چه ملت- یا رنگ مجادله و ستیز به خود گرفته و یا گاهی بوی معامله می دهد.

بدیهی است که شیوه مطالبه گری در هر جامعه ای بستگی کامل به شکل برخورد حاکمیت با آن دارد.  به عبارتی ساده تر، در حرکتهای مطالبه محور مدنی و صنفی، میزان هزینه دادن تشکلها نسبت مستقیم با میزان تمایل حاکمیت به اقتدارگرایی و انحصارطلبی دارد.

از سوی دیگر، دانستن این واقعیت که در جوامع دموکراتیک تشکلهای مدنی و کانونهای صنفی بازوهای حمایتی حاکمیت است ما را به این نتیجه می رساند که جامعه ایران با یک جامعه مدنی ایده آل فاصله قابل ملاحظه ای دارد زیرا از یک طرف، ضرورت شکل گیری این گونه تشکلها هنوز در افکار عمومی به قدر کافی شناخته شده نیست‌. و از طرفی دیگر، حاکمیت اعتقاد چندانی به وجود این بازوهای حمایتی ندارد چون به رسمیت شناختن شان مستلزم تغییر رویکردش در قبال آنهاست، لذا تلاش می کند با رویکردی دوگانه و غیرشفاف آنها را نادیده بگیرد. به این صورت که از لحاظ نظری مخالفتی با ظهور و بروز این تشکلها و کانونها ندارد لیکن در عمل نه التفاتی دارد نه علاقه ای نشان می دهد و نه وقعی می نهد. یعنی اگر تماما به اختیار حاکمیت باشد حتی نه حاضر به تعامل با تشکلهاست و نه راضی به تسامح.

فعالیت فعالان مدنی و صنفی در چشم حاکمیت را می شود تا حدودی تشبیه کرد به راه رفتن مراقب سر جلسه امتحان؛ هدف از حضور مراقب در حوزه امتحانی، برقراری نظم و ایجاد فضایی آرام و مناسب جهت تمرکز گرفتن آزمون دهندگان است لیکن دانش آموزان و دانشجویان عموما مراقب را به چشم یک مزاحم می بینند و شک ندارند که  شخص مراقب با چهره عبوس و چشمانی درانده شده در کمین نشسته تا هر حرکتی از سوی مقابل را شناسایی و منکوب کرده و او را از حق خود یعنی امتحان دادن محروم نماید!

حال در چنین وضعیت و شرایطی است که تشکلهای مدنی و صنفی برای دستیابی به مطالبات خود به ناچار دست به اعتراض میزنند در قالب مبارزه مدنی(نه مجادله) و با شیوه ها و تاکتیکهای مختلف که از جمله این تاکتیکها، شکل دهی تجمعات اعتراضی می باشد که نه تنها مغایرتی با قوانین مدنی ندارد بلکه در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی حق تجمعات مسالمت آمیز و بدون خشونت برای شهروندان جهت احقاق حق خود محفوظ دانسته شده است.

و در آخر باید این نکته موکدا تاکید شود که علاوه بر رویکرد دوگانه حاکمیت نسبت به این حق شهروندی، نوع نگاه شهروندان و شیوه عملکردشان در این خصوص قابل نقد است و نیاز به یک آسیب شناسی جدی جامعه شناختی و روانشناختی دارد.

__________________________
کانال کانون صنفی
🔰🔰🔰
https://telegram.me/joinchat/CbTR5TwtsVGBYB1rN-XkHg

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر