کامنت معصومه شعبان زاده از گروه تلگرام
" آموزگاران اندیشمند"
💥 آیا آموزش و پرورش در جهت کاهش نابرابری های اجتماعی و اقتصادی عمل می کند؟
▬ به همراه تحولات اقتصادی قرون اخیر در سطح جهان، تحولات اجتماعی زیادی نیز صورت گرفت.
▬ از جمله این تحولات عمومی شدن آموزش و گسترش آموزش عالی است. با پیشرفت و گسترش بخشهای مختلف اقتصادی (صنعت، کشاورزی، خدمات) نیاز به افراد متخصص برای به گردش در آوردن این بخشها به شکل روزافزونی خود را ن. شان میداد و اشخاص دارای تخصص که عموماً در دانشگاهها پرورش مییافتند به دلیل نیاز اجتماعی و اهمیت حرفهشان از مزایای زیادی از جمله درآمد بیشتر، نرخ بیکاری کمتر، اوقات فراغت بیشتر و منزلت اجتماعی بالاتر برخوردار شدند.
▬ به این ترتیب، ورود به دانشگاه و کسب تخصص در این مکانها، حکم یک آسانسور اجتماعی را پیدا کرد به طوری که افراد استفادهکننده از این موقعیتها، میتوانستند خود را در موقعیت اجتماعی بالاتری قرار دهند. پس، اینکه چه کسانی از این موقعیتها بهره میبرند و چگونه فرصتهای آموزش عالی در بین مردم تقسیم شده است، میتواند به عنوان مقولهای از مقولههای بررسی توزیع درآمد به حساب آید و عدالت آموزشی به عنوان یکی از زیرمجموعههای مهم عدالت اجتماعی، بررسی گردد.
▬ از طرف دیگر، ما با سرمایه انسانی مواجهیم که گر چه یک مفهوم قدیمی است و از سوی آدام اسمیت و سایر اقتصاددانان مورد توجه بوده است، اما، یک موضوع تحقیقی نسبتاً جدید در علوم انسانی محسوب میشود که میتواند از ابعاد متفاوتی (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و…) بررسی شود. مهمترین راه کسب سرمایه انسانی، آموزش است. یکی از زمینههایی که میتوان مفهوم سرمایه انسانی را از لحاظ اقتصادی - اجتماعی مورد بررسی قرار داد مطالعه برابری فرصتهای آموزشی و عدالت آموزشی است. مفهوم برابری فرصتهای آموزشی این است که افرادی که استعداد یکسان دارند در نظام آموزشی امکان مساوی برای رشد و موفقیت داشته باشند. بنا بر این، مفهوم برابری فرصتهای آموزشی، با داشتن آموزشی با کیفیت مطلوب و مناسب معادل است و این فرصت را برای همگان فراهم میکند تا به دور از هرگونه فشار و محدودیت مالی، اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی، خود را برای مشارکت فعال و همه جانبه آماده سازند. توماس جفرسون نویسنده اولین اعلامیه استقلال امریکا، ضمن اینکه اعلام میدارد «تمام مردم مساوی و آزاد خلق شدهاند»؛ به نوعی «اشرافیت فطری» معتقد است و اشاره به افرادی دارد که نه به لحاظ تبار خانوادگی، بلکه به دلیل استعداد مادرزادی حق دارند که از پایگاه اجتماعی متناسب با قابلیت فطری خود برخوردار گردند. آلفرد مارشال از بنیادگذاران اقتصاد نوکلاسیک میگوید: «باارزشترین ثروتها، سرمایهگذاری نیروی انسانی است. هیچ اسراف و اتلاف ثروت ملی بالاتر از این نیست که بگذاریم نابغهای در یک خانواده فقیر و گمنام به دنیا آمده، عمر خود را در کار کم اهمیتی صرف کند. هیچگونه تغییر و تحولی به اندازه بهبود مؤسسات آموزشی موجب افزایش ثروت ملی نمیشود». از این رو، است که عدالت آموزشی به عنوان زیرمجموعه مهمی از عدالت اجتماعی توجه برنامهریزان آموزشی را به خود جلب کرده است.
▬ با تاسیس مدارس دولتی و ایجاد دورههای ابتدایی عمومی در اوایل قرن هجدهم در اروپا و امریکا تصور بر این بود که صِرف باز شدن درهای مدرسه به روی کلیه اقشار جامعه و مجانی اعلام کردن آموزش و پرورش، برابری فرصتهای آموزشی قابل دسترسی است. این تصور بر این مبنا استوار بود که میپنداشتند مدرسه میتواند جدا از شرایط اجتماعی، این شرایط را دگرگون سازد و نقش تعیینکنندهای در تغییرات اجتماعی داشته باشد. این دیدگاه در واقع، از مدرسه انتظار معجزه داشت، غافل از اینکه به قول جان دیویی مدرسه جامعهای در مقیاس کوچک است و بیش از آنکه بتواند بر ساختهای اجتماعی اثر بگذارد از آنها تأثیر میپذیرد.
▬ به زودی معلوم شد که نقش عوامل قبل از دبستان نظیر محیط فرهنگی خانواده، نحوه تربیت فکری و جسمی به هنگام نوزادی و حمایتهای مادی و معنوی دوران تحصیل در موفقیت تحصیلی بسیار موثر است و مجموع این بحثها به اینجا ختم شد که آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد اجتماعی، هم در جهت افزایش نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی عمل میکند، و هم در جهت کاهش آن و اگر برنامهریزان آموزشی شرایطی را فراهم آورند که فرزندان متعلق به اقشار پایین جامعه بتوانند از طریق آسانسور اجتماعی آموزش، به مراتب بالاتری دست یازند، میتوان گفت که گامی در جهت برابری آموزشی برداشته شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر