۱۴۰۴ فروردین ۲۰, چهارشنبه

تنها راه عقب‌نشینی نشینی حکومت فشار مستمر و اعتصاب سراسری

تنها راه عقب‌نشینی حکومت
 فشار مستمر و اعتصاب سراسری

🖍🖍🖍🖍🖍🖍

در طول بیش از چهار دهه، تجربه بارها ثابت کرده است: جمهوری اسلامی هرگاه تحت فشار سنگین و مداوم قرار گرفته، ناچار به عقب‌نشینی شده است.

مثال‌هایش بی‌شمارند:

تسخیر سفارت آمریکا و گروگان‌گیری، که با فشار جهانی منجر به پذیرش قطعنامه و عقب‌نشینی شد.

جنگ هشت‌ساله با عراق که با شعار "تا فتح کربلا" آغاز شد، اما در نهایت با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به پایان رسید.

ماجرای برجام و مذاکره با شیطان بزرگ در نهایت تسلیم در برابر فشارهای اقتصادی بود.

و حالا، حتی در برابر فشارهای ترامپ هم، حکومت مجبور به امتیازدهی شد.


👈🏽این قدرت، آن‌چنان‌که وانمود می‌کنند، واقعی و پایدار نیست؛ قدرتی پوشالی است که با تداوم فشار فرو می‌پاشد.

متأسفانه، اکثریتی خاموش و مردد، فریب شعارها، تهدیدها و سرکوب‌ها را خورده‌اند.
با چند دستگیری، اخراج معلمان، اعدام و زندانی‌کردن فعالان صنفی، سعی می‌کنند جامعه را در ترس و انفعال نگه دارند.

اما بارها کارشناسان و آگاهان هشدار داده‌اند بنده بیش ۲۰ پیام در این مورد داده ام :
این حکومت در برابر فشار پیوسته عقب‌نشینی می‌کند.
قانون حجاب اجباری زیر فشار داخلی کنار گذاشته شد.
شعار "مرگ بر آمریکا" حذف شد.
پرچم آمریکا از کف خیابان‌ها جمع شد.

پس چرا ما همچنان منتظریم؟ چرا کاری نمی‌کنیم؟
بعضی هنوز به ترامپ امید دارند، غافل از اینکه ترامپ برای منافع خود می‌جنگد، نه برای مردم ایران
.

امروز حکومت در ضعیف‌ترین وضعیت تاریخی‌اش قرار دارد.
بهترین زمان برای ضربه زدن همین حالاست.

و تنها ابزار کارآمد، بدون خشونت، بدون تلفات، بدون خونریزی، همان است که همیشه نادیده گرفته شده:
اعتصاب سراسری

اگر همه‌گیر شود، اگر فراگیر باشد، اگر از خانه و مدرسه و کارخانه شروع شود،
حکومت در برابر آن تاب نمی‌آورد.
همان‌طور که در برابر تحریم‌ها و فشارهای جهانی کوتاه آمد،
در برابر فشار مردم هم مجبور به عقب‌نشینی خواهد شد.

بیاییم همین حالا شروع کنیم:

در هر جمعی که هستیم، درباره اعتصاب سراسری صحبت کنیم.

هر نفر، به سه نفر دیگر اطلاع‌رسانی کند.

در خانه، محل کار، مدرسه، دانشگاه، کارخانه...

پیام اعتصاب را گسترش دهیم تا به حافظه‌ی جمعی نفوذ کند، مثل ویروس کرونا که به سرعت همه‌گیر شد.


اگر در این ۴۰ سال، اپوزیسیون بر اعتصاب سراسری تمرکز کرده بود،
امروز دیگر خبری از اعدام، زندان، فقر و سرکوب نبود.

👈🏽اکنون، ۷۰ میلیون نفر ناراضی داریم که هنوز اقدام نکرده‌اند.در مقابل، تنها ۱۰ میلیون نفر طرفدار حکومت باقی مانده‌اند.
وقت تماشا و صبر گذشته است.


اگر عمل نکنیم، فردایی در راه است که مجبور خواهیم شد مثل کره شمالی علف بخوریم.
بودجه کشور صرف سلاح، جنگ نیابتی و پروژه‌های اتمی می‌شود، و مردمی که هیچ سهمی ندارند.

⬅️امروز شروع کنیم.
امروز اطلاع‌رسانی را آغاز کنیم.
امروز از اعتصاب سراسری بگوییم.
تا فردا، آینده‌مان را پس بگیریم.


چهارشنبه
    ۲۰      فرودین  ۱۴۰۴
https://t.me/ghalamemoalem

۱۴۰۴ فروردین ۱۹, سه‌شنبه

جنگ قیمت نفت را کاهش می دهد

https://x.com/khaksari902/status/1909374392854790380?t=7qW-XFgNhEdaUBJkqsJM4Q&s=08

قدرت‌های بزرگی مانند چین وآمریکابه دنبال تداوم جنگ درمنطقه هستندطبق آمار جهانی،در شرایط جنگی،قیمت نفت کاهش مییابد برای صحت این موضوع می‌توان به جدول فروش نفت در ۶۰ سال اخیرمراجعه در حال حاضر،ایران نفت خود را با قیمتی حدود ۳۵دلار نصف قیمت به چین می‌فروشد و در ازای آن تنهاکالا می گیرد

۱۴۰۴ فروردین ۱۷, یکشنبه

تکرار تاریخ این بار با کراوات

👈🏽تکرار تاریخ، این بار با کراوات؟
🖍🖍🖍🖍🖍🖍
در روزگاری نه‌چندان دور، مردی با عمامه از پاریس آمد و نوید آزادی، عدالت و دموکراسی داد. او وعده‌ها داد، مردم باور کردند، و نتیجه آن شد که امروز درگیر یکی از خشن‌ترین و واپس‌گراترین حکومت‌های تاریخ ایران هستیم. اکنون، شرایط به‌گونه‌ای رقم خورده که این‌بار برخی منتظر یک "منجی دیگر" هستند، اما این بار نه با عمامه، بلکه با کراوات. رضا پهلوی امروز شعارهایی می‌دهد شبیه آنچه خمینی در پاریس داد؛ آزادی، حقوق بشر، انتخابات آزاد. اما آیا فقط شعار کافی‌ست؟
👈🏽 آیا از تاریخ درس گرفته‌ایم؟
در گذشته، برخی هشدار دادند که حکومت مذهبی در حال شکل‌گیری، شبیه کلیسای قرون وسطی است. اما بودند کسانی که باور داشتند "خمینی تغییر کرده"، "او متحول شده"، و "اندیشه‌اش با دوران گذشته فرق دارد". آن اشتباه تاریخی، حالا در شکل دیگری دوباره در حال تکرار است. این بار می‌شنویم که "رضا پهلوی مثل پدرش نیست"، "او به آزادی باور دارد"، "حامی مردم است". اما آیا این ادعاها با واقعیت تطابق دارد؟
نمی‌توان از چهره‌ ظاهراً دموکرات سخن گفت، وقتی اطرافیانش رفتاری شبه‌چماقدارانه دارند. برخوردهای تند، تهدید مخالفان، حذف صداهای متفاوت، و هراس‌افکنی، دقیقاً همان چیزی‌ست که در اوایل انقلاب اسلامی دیدیم. رضا پهلوی یا نمی‌خواهد یا نمی‌تواند این رفتارها را مهار کند. اکثریتی که این شعارها را باور کرده‌اند، شاید بار دیگر بدون تفکر، تاریخ را تکرار کنند.
👈🏽از سوی دیگر، امید واهی به قدرت‌های خارجی نیز همچنان در ذهن برخی زنده است. اینکه آمریکا یا اسرائیل قرار است "ما را نجات دهند" خیالی باطل است.
👈🏽 تجربه عراق مقابل ماست. بیش از ۲۰ سال از حمله آمریکا گذشته، اما هنوز عراق درگیر حضور نظامی، فقر، فساد، و بی‌ثباتی سیاسی‌ست. آمریکا برای آزادی نیامد، برای منافع خودش آمد. و حالا برخی می‌خواهند ما را از "دست شیر" (آخوندها) به سوی "پلنگ" ببرند، بدون آنکه بدانند هر دو درنده‌اند.
👈🏽ایران آینده باید مستقل باشد. نه وابسته به آمریکا و اسرائیل، نه اسیر چین و روسیه. استقلال، یعنی ملت ایران خودش برای آینده‌اش تصمیم بگیرد. نه در دوران محمدرضا شاه، نه در جمهوری اسلامی، و نه حتی در میان شعارهای امروز، استقلال واقعی شکل نگرفت.
👈🏽ما به جایی رسیده‌ایم که اکثریت جامعه از مطالعه‌ تاریخ ناتوان مانده‌اند. نمی‌دانند شاه چگونه با فروش ۲۲ میلیارد دلار نفت، بدون توسعه‌ روستاها، موج مهاجرت روستاییان به شهرها را رقم زد و پایه‌های فقر و حاشیه‌نشینی را چید. امروز همان اتفاق برای قشر تحصیل‌کرده در حال رخ‌دادن است؛ مهاجرت از کشور، چون در داخل جایی برای شکوفایی نیست.
👈🏽و بدتر از آن، ما هنوز نیاموخته‌ایم که تغییر واقعی از درون ما آغاز می‌شود، نه
از خارج. نه آمریکا، نه رضا پهلوی، نه هیچ نیرویی از بیرون نمی‌تواند و نباید ناجی ما باشد. ما باید خودمان برای خودمان تصمیم بگیریم. باید این حقیقت را بپذیریم که بدون مشارکت آگاهانه و سازمان‌یافته، هیچ تغییری پایدار نخواهد بود.

👈🏽راهکار چیست؟

همان چیزی که پوپویچ، معمار انقلاب‌های بدون خشونت گفت: اعتصاب سراسری. بدون گلوله، بدون خون. تنها با توقف چرخ اقتصاد، می‌توان دیکتاتوری را به زانو درآورد. در خانه، در کارخانه، در مدرسه، در دانشگاه، فقط کافی‌ست در هر گفتگو، هر جلسه، و هر جمعی، بحث اعتصاب مطرح شود.
👈🏽در زمان شاه، همین اعتصاب‌ها بود که نظام را به پایان رساند. امروز هم راه نجات ما از دل ائتلاف اقشار آگاه جامعه می‌گذرد: معلمان، کارگران، دانشجویان، پرستاران و همه مردم تحت‌فشار. با خانواده‌هایشان، بیش از ۴۰ میلیون نفر می‌شوند. این ائتلاف، اگر به‌درستی شکل بگیرد، بزرگ‌ترین نیروی مردمی ایران خواهد بود.
👈🏽همچنین تجمعات هماهنگ در مقابل دادگاه‌ها برای آزادی زندانیان سیاسی، می‌تواند جرقه‌ای باشد برای حرکتی ملی. با چند شهر آغاز شود، و سپس سراسری گردد.
در پایان، اجازه ندهیم تاریخ بار دیگر ما را قربانی کند. منتظر خمینی دیگری نباشیم، حتی اگر کراوات زده باشد. نه از پاریس، نه از آمریکا. آینده ما، دست خود ماست. اگر بخواهیم.


دوشنبه
   ۱۸     فرودین   ۱۴۰۴
https://t.me/ghalamemoalem

توهم آزادی بازی حساب‌شده شده جمهوری اسلامی با ذهن جامعه

🖍توهم آزادی؛ بازی حساب‌شده جمهوری اسلامی با ذهن جامعه
🖍🖍🖍🖍🖍🖍

در طول دهه‌های گذشته، جمهوری اسلامی ایران نشان داده که فقط با سرکوب عریان و زندان‌های شلوغ حکومت نمی‌کند. بخش بزرگی از کنترل اجتماعی در ایران، از طریق «مدیریت تصور» مردم صورت می‌گیرد؛ یعنی حکومتی که به‌خوبی آموخته چگونه حتی با آزاد گذاشتن برخی معترضان، احساس امنیت کاذب ایجاد کند و یا مردم را در قضاوت نسبت به هم دچار تردید سازد .

👈🏽در این میان، معلمان، کارگران، دانشجویان، روزنامه‌نگاران، و کنش‌گران مدنی، به عنوان بدنه‌ی اصلی جامعه معترض، نه همگی بازداشت می‌شوند و نه همگی آزاد می‌مانند. این گزینش دقیق، هدفمند است و پیام‌های پنهانی در خود دارد.


⬅️ بازی دو لبه:

سرکوب و توهم آزادی
جمهوری اسلامی می‌داند اگر همه‌ی معترضان را یکجا سرکوب کند، نه‌تنها افکار عمومی داخلی که حتی فشار بین‌المللی هم به او تحمیل خواهد شد. در عوض، از مکانیسم مهندسی ترس و تردید استفاده می‌کند: برخی بازداشت می‌شوند، تا ترس را تزریق کنند؛ برخی دیگر آزاد می‌مانند، تا تردید را.
در نگاه نخست، شاید این گزینش‌ها بی‌منطق به نظر برسند، اما اگر دقیق‌تر بنگریم، می‌بینیم هر بازداشت یا آزادی حساب‌شده‌ است. کسی که نماد مقاومت صنفی می‌شود، بازداشت می‌گردد تا دیگران جرات نکنند جای او را بگیرند. اما دیگری که شاید همان‌قدر منتقد است ولی صدایش هنوز فراگیر نشده، آزاد می‌ماند تا تصور شود

«نظام آن‌قدرها هم بسته نیست».
این آزادی‌ها، نه از سر مداراست، بلکه بخشی از یک نقشه‌ی بزرگ‌ترند: ایجاد توهم آزادی.
اثرات روانی این بازی بر جامعه

⬅️  ایجاد دوگانگی و شکاف در میان مردم:

وقتی برخی از فعالان شناخته‌شده بازداشت نمی‌شوند، عده‌ای در داخل و حتی خارج از کشور، آنان را به همدستی با حکومت متهم می‌کنند. این قضاوت‌ها، زمینه را برای بی‌اعتمادی و اختلاف در درون جریان‌های اعتراضی فراهم می‌کند.
آزاد گذاشتن برخی از فعالان، بخشی از بازیِ پیچیده‌ی او برای تضعیف اعتماد و همبستگی درون جامعه است

⬅️ضربه به سرمایه اجتماعی مبارزان:

در جامعه‌ای که معیار صداقت را «زندان رفتن» می‌دانند، بسیاری از افراد مبارز که هنوز بازداشت نشده‌اند، از سوی خود جامعه طرد می‌شوند.

⬅️ فلج کردن انرژی اعتراضی:

مردم نمی‌دانند به چه کسی اعتماد کنند. ترس از نفوذی بودن، یا همکاری با حکومت، تبدیل به وسواس جمعی می‌شود. این ترس فلج‌کننده، انرژی اعتراضی را از درون خنثی می‌کند.

👈🏽چه باید کرد؟
چگونه این بازی را خنثی کنیم؟


برای مقابله با این وضعیت پیچیده، جامعه نیازمند درک عمیق‌تر، رفتار آگاهانه‌تر و سازمان‌دهی دقیق‌تری است.

👈🏽۱. افزایش سواد سیاسی و رسانه‌ای

باید به مردم آموزش داد که معیار قضاوت افراد، فقط بازداشت شدن نیست. بسیاری از دلسوزترین و موثرترین مبارزان، نه‌تنها بازداشت نشده‌اند، بلکه شاید در ظاهر زندگی آرامی هم داشته باشند. آن‌ها لزوماً «آدم نظام» نیستند. بلکه حکومت تصمیم گرفته فعلاً کاری به آن‌ها نداشته باشد تا فضای خاکستری را حفظ کند.

👈🏽۲. تمرکز بر تحلیل عملکرد، نه وضعیت حقوقی
ما باید افراد را با عملکرد، موضع‌گیری، پایداری و تاثیرگذاری‌شان بسنجیم، نه با اینکه آیا در زندان‌اند یا نه. اگر فردی با شجاعت حرف می‌زند، روشنگری می‌کند، یا هزینه‌های اجتماعی می‌پردازد، شایسته احترام است، حتی اگر هنوز بازداشت نشده باشد.

👈🏽۳. تولید و تقویت روایت مستقل از حکومت
جمهوری اسلامی با قدرت رسانه‌های رسمی و امنیتی، تلاش می‌کند تصویر خاصی از فعالان اجتماعی بسازد. ما نیاز داریم که روایت‌های خودمان را بنویسیم. فعالان صنفی و رسانه‌ای، باید زندگی و مبارزات یکدیگر را مستندسازی کنند و صدای هم باشند، پیش از آن‌که توسط حکومت خاموش یا مصادره شوند.
«زندان یک نفر» هم همیشه نشانه پاکی مطلق نیست. معیار باید مسیر، نیت، و عمل باشد، نه جایگاه فعلی در بازی پیچیده‌ی حکومت

👈🏽۴. دعوت به گفت‌وگو به جای قضاوت
به‌جای تردید و انگ‌زنی، باید با یکدیگر گفت‌وگو کنیم. بسیاری از اختلافات ناشی از سوء‌تفاهم یا عدم شناخت است. فضاهای گفت‌وگوی امن و آزاد میان کنش‌گران، راهی مهم برای بازسازی اعتماد درون‌جنبشی است.

👈🏽۵. بازتعریف مفهوم «مبارزه»

اگر مبارزه را صرفاً «در خیابان بودن»
یا «زندان رفتن» تعریف کنیم، ناخواسته در دام بازی حکومت افتاده‌ایم. مبارزه می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد:
آموزش، آگاهی‌بخشی، تولید محتوا، شبکه‌سازی، حتی محافظت از انرژی روانی جامعه. هرکس در جای خود، اگر هدف مشترک را دنبال
می‌کند، بخشی از پازل مقاومت است.

هفته نامه قلم معلم
  ۱۷   فرورین   ۱۴۰۴
  https://t.me/ghalamemoalem

خاطرات علی اکبر باغانی

پیام رسیده
به
هفته نامه قلم  معلم
🖍🖍🖍🖍🖍🖍


قسمت  هشتم‌:

بنام خدا.    
امروز شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴ هجری شمسی ۵ آوریل ۲۰۲۵میلادی وششم شوال ۱۴۴۶ هجری قمری است .قاضی حسینعلی نیری امروز به خاک سپرده شد او که حکم اعدام خیلی ها را صادر کرده بود گرفتار مرگ شد قبل از از او  دوستانش هم مرده بودند .مانند محمدی گیلانی که فرزندان خودش را اعدام کرده بود ویا راضی به اعدام آنها شده بود .خلخالی هم که موی عزرائیل داشت وتعداد کسانی را که اعدام کرده است هنوز مشخص نیست وتاریخ اورا قضاوت خواهد کرد .خلخالی از روز اول انقلاب اسلامی ایران شروع به اعدام سران ومردان وزنان ایران که از نظام پهلوی در ایران مانده بودند کرده وبااعدام راندمی در زندان‌های ایران هزاران بیمار یا معتاد را بدون محاکمه کشت وچنان شد که شد والبته شهید رئیسی نیز از همان قاضی های سخت گیر ایران در دادگاه انقلاب بود که حتی بعد از ریاست جمهوری نیز از اعدام های دهه ۶۰ دفاع کرد والبته شاید به علت های خاص به شهادت رسید وعاقبت بخیر شد .قاضی مقیسه وقاضی رازینی هم به وسیله آبدار چی دیوان عالی ترور شدندوباید پاسخ گوی فحاشی های خود به متهمان مظلومی باشند که بوسیله این قضات اعدام ومحکوم وزندانی شدند وهمچنین مرگ در انتظار قاضی پیرعباسی وصلواتی ودیگر قضاتی است که آتش به اختیارند نه عدالت وحق که  به دنبال شهرت ومتاع دنیا وقدرت اند .البته سرنوشت خیلی از این قضات در شهرستانهای ایران ومراکز استان ها که معلمان. کارگران .پرستاران .رهبران احزاب ومردان وزنان آزاد وقهرمان را در بندوبه سلول‌های انفرادی می فرستند بهتر از مقیسه وزرگر ورازینی ونیری وگیلانی وخلخالی نخواهد بود والبته سرنوشت بازجویان واعتراف گیرانی مانند علوی واحمدی ودیگرکسانی که شکنجه مقدس هنر آنهاست .آنان که برخلاف قانون چشم بند می زنند وبه انفرادی می برند وگاه گاهی از فحش‌های رکیک استفاده می کنند وآنها که تابوت می سازند وشلاق می زنند وحقوق عادی زندانیان ومتهمان در بازداشتگاهها را رعایت نمی کنند وآزاد مردان وازاده دختران را تحقیر و توهین و و و می کنند باید در اندیشه مردن نیز باشند .وعدالت را از قاضی کاتوزیان وامثال آنها بیاموزند والبته باید یاد آوری کنم که در میان قضات وبازجویان ونگهبانان زندان های اوین ودیگر زندانهای ایران قضات شریف وبازجویان عدالت محور ونگهبان های انسان مدار ومسلمان وجود دارند .احمدی وچند بازجوی دیگر من خیلی ناراحت بودند که ما معلمان زیاد می نویسیم ولی چیزهایی که آنها می خواهند نیست .من صدها بار نوشتم .من علی اکبر باغانی دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران ودبیر شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران وبازجویان آن را پاره می کردند که چرا نمی نویسم دبیر کل غیر قانونی کانون صنفی معلمان ایران وحتی کتک هم می خوردم ودو باره و۲۰ باره آنرا تکرار می کردم .بازجو را صدا زدنند واز اتاق بازجویی بیرون رفت ودرحدود چند ساعت نیامد ومن رو به دیوار وچشم بسته روی صندلی چوبی نشسته بودم .بد ترین شکنجه ها این است که متهم را به اتاق باز جویی ببرند وبازجو ساعت ها اورا تنها بگذارد وبدتر ازاین زمانی است که در سلولهای انفرادی تاریک باشید ودر سلول توالت هم داشته باشد وبازجو چند روز از متهم خبری نگیرد .من چند بار گرفتار ابن گونه انفرادی شده ام وبازجو برای تنبیه من روزها نیامدوتنها غذا دادن واذان گفتن مرا زنده نگه داشته بود بازجو آمد وباز هم عصبانی بود وگفت باغانی گور خود را کندی وارتباط شما با خارج کاملا مشخص است .در فکر فرو رفتم که ما که ارتباطی بخارج وخارجی ها نداریم این باز جو چه می گوید ؟؟؟ باز جو نگهبان انفرادی مرا صدا زد وگفت این مردک را به انفرادیش ببر .علی اکبر باغانی دبیرکل اسبق کانون صنفی معلمان ایران ودبیر شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران.
قسمت هشتم .

  یکشنبه
۱۷  بهمن    ۱۴۰۴
https://t.me/ghalamemoalem

۱۴۰۴ فروردین ۱۶, شنبه

حمایت از مصطفی مهر آیین

https://x.com/khaksari902/status/1908570198736511151?t=uyo9HeyLR7I42haQqzdslw&s=08


مصطفی مهر‌آیین، استاد دانشگاه،در نامه‌ای به خامنه ای نوشته است او اهل بوشهر ؛جایی که تنگستانی‌ها زندگی می‌کنند، مردمانی که واهمه‌ای از هیچ‌چیز ندارند.مصطفی مهر‌آیین را تنها نگذاریم؛مبادا قربانی بیدادحاکمیت شود.اگر بتوانیم مانع دستگیراوشویم،راه آزادی دیگر زندانیان را هموار کنیم

نامه مصطفی مهر آیین به خامنه ای

نیروهای مدافع شما هم بی ایده اند تا آنجا که تلاش یک معلم برای ایجاد تغییر در سیاست های مخرب جامعه اش را با تمسخر به میل به لایک گرفتن و سلبریتی شدن تعبیر کرده اند، غافل از آنکه این میل به نمایش جزیی از ماهیت و درونمایه کلیدی ایدئولوژی بنیادگرا شماست که چیزی جز یک نمایش توخالی نیست و با اولین تشر یک رئیس جمهور قدرتمند در آمریکا بر باد می رود. قدرت واقعی این سرزمین از مردم و معلمان این سرزمین است و آن ها نیازی به نمایش های دروغین از جنس نیروهای دستگاه حاکم شما ندارند.

۴.جناب آقای خامنه ای، من به تجربه و دانش فهمیده ام آنچه باعث تداوم خشونت و وحشت می شود نه قدرت دستگاه سرکوب نظام حاکم، بلکه سکوت قربانیان ظلم و جور است. من آنچه بیش از همه به آن نیاز دارید را از شما خواهم گرفت: سکوت را. به زبان مارتین لوتر کینگ من از جنس افراد مدافع صلح ایجابی هستم تا طرفداران صلح سلبی که نصیحت می کنند تنش ها را آشکار نکنید تا زمان مناسب برسد. من با این نامه ها، تنش های پنهانی مخفی را به سطح می آورم، نمایانش می کنم و میکوشم مبارزه ای کنش گرا، رودرو و خشونت پرهیز را به پیش ببرم و قطعا در این مسیر افراطی ام همان گونه که محمد (ص) به شکلی افراطی وعده گذاشتن ماه و خورشید در دستانش را نپذیرفت و علی ( ع) به شکل افراطی حکومت را به آب دهان گوسفندان شبیه دانست، و مارتین لوتر گفت" اینجا می ایستم .کاری دیگری از من بر نمی آید، خدایا یاری ام کن" و عیسی مسیح با افراط در عشق گفت " دشمنانت را دوست بدار، آن کس که تو را نفرین می کند دعا کن، برای آن ها که به تو کینه می ورزند دعا کن". این معلم جامعه شناسی هم در بیان ایده هایش و نقد جمهوری اسلامی افراطی است و به زبان آبراهام لینکلن به شما اعلام می کند" این ملت دوام نخواهد آورد اگر نیمی شان برده و نیمی دیگر آزاده باشند". جناب آقای خامنه ای، من به عنوان یک اهل فرهنگ برده شما نیستم و شما ارباب ملت ایران نیستید. بنابراین، در نظام سیاسی که کل نهادهای آن به تعطیلی کشیده شده اند و نشانی از فعالیت آن ها وجود ندارد، دستگاه قضایی ظلم و زور خود را هم متوقف کنید و بیش از این با اعمال زور لخت و عریان بر اهل فرهنگ نپردازید.این را هر دانشجوی جامعه شناسی می داند که کد میدان فرهنگ، گفتگو است و نمی توان کد زور و قدرت که متعلق به حوزه سیاست است را بر میدان فرهنگ حاکم ساخت. من در دادگاه ظلم و جور شما حاضر نخواهم شد.اگر دوست دارید بیاید با هم گفتگو و مناظره کنیم تا بر این مردم آشکار شود که هر یک از ما چه در درون داریم، چه می گوییم و برای این سرزمین چه می خواهیم.»

مصطفی مهرآیین
معلم جامعه شناسی


هرچه می توانید این نامه نشر دهید گروه حمایت از مصطفی مهر آیین تشکیل شود اجازه ندهند او بازداشت شود یکی با برای همیشه بیاییم جلوی دستگیری یک معلم را بگیریم درسی به حکومت بدهیم معلم دستگیر نکند

هفته نامه قلم معلم
۱۶  فرودین ۱۴۰۴
https://t.me/ghalamemoalem

۱۴۰۴ فروردین ۱۵, جمعه

حمله هوایی حکومت سرنگون نمی شود

https://x.com/khaksari902/status/1908260733743231099?t=OCM0k26Adlmiz_Z5iW_NOg&s=08



«به گمان من، هم‌وطن، *حمله‌ی هوایی قادر نخواهد بود این حاکمیت را سرنگون سازد؛ چراکه اینان تن به مذاکره‌ی مستقیم نمی‌دهند. حمله‌ی زمینی نیز جز ویرانی همه‌ی زیرساخت‌ها، حاصلی نخواهد داشت. بنابراین، این ماییم که باید خود دست به کار شویم.»
#مرگ_یا_آزادی

تلویزیون زن ، زندگی ، آزادی

🌷 تلویزیون زن، زندگی، آزادی 🌷 
📡 یک رسانه مستقل فارسی‌زبان برای حمایت از حقوق زنان، آزادی‌های مدنی و برابری اجتماعی. 
💬 پخش برنامه‌های خبری، تحلیلی و فرهنگی برای بازتاب صدای مردم و جنبش‌های مدنی. 
📢 هزینه‌ها توسط فعالان مدنی تأمین می‌شود و هیچ کمک مالی از سازمان‌ها و دولت‌ها دریافت نمی‌کند. 

📍 نحوه تماشا: 
📡 داخل ایران (ماهواره): فرکانس 52E  10887 V  27500 ZZA-com 
🌍 خارج از ایران (آنلاین): اپلیکیشن‌های GLWIZ و Salin TV یا برنامه نگاه. 

✨ برای گسترش آگاهی، این تلویزیون را به دیگران معرفی کنید! 
#زن_زندگی_آزادی #حقوق_بشر #آزادی_بیان


بینندگان عزیز،
تلویزیون زن زندگی آزادی با هدف انعکاس صدای جنبش آزادیخواهانه  مردم ایران، تنها با حمایت و همراهی شما به راه خود ادامه می‌دهد و هیچگونه وابستگی به هیچ گروه و سازمانی ندارد. با ارسال کمک‌های مالی، ویدئو کلیپ‌ها و گزارش‌های خود، ما را یاری کنید.
شماره حساب شبکه زن زندگی ازادی
BE39363255301919
Woman Life Freedom Belgium

با تشکر، تلویزیون
زن زندگی آزادی

۱۴۰۴ فروردین ۱۴, پنجشنبه

خطرات سکوت و بی تفاوتی در برابر جنگ

https://t.me/khaksari1sokhanrani/1279

فایل صوتی : محمد خاکساری - هفته نامه 
                     قلم معلم

🖍موضوعات :
۱- خطرات سکوت و بی تفاوتی در برابر جنگ چیست ؟
۲- برداشت اشتباه برخی که می گویند : اسراییل و آمریکا فقط مناطق نظامی را 
می زند چیست ؟
۳- جنگ حساب و کتاب ندارد لازم باشد 
اسرائیل و آمریکا همه جا را می زند 
تجربه لبنان و غزه
۴- آیا با جنگ حکومت می رود ؟
    پنجشنبه
    ۱۴ فرودین ۱۴۰۴

https://t.me/khaksari1sokhanrani

۱۴۰۴ فروردین ۱۳, چهارشنبه

اختیارات رهبر در قانون اساسی مردم هیجکاره؟

۰سلام،
لطفاً این ویدئو را تماشا کنید. در آن به اختیارات قانونی رهبری در قانون اساسی پرداخته شده است. آیا مردم در این زمینه حقی دارند؟

↙️سکوت در برابر این حاکمیت، یعنی حمایت از ظلم و بیداد و تداوم آن.
مشکل اصلی، اکثریتی خاموش است که با سکوت خود به دوام این نظام کمک می‌کنند.

↙️هر روز معلمان، کارگران، دانشجویان و سایر اقشار به زندان می‌افتند. آینده این کشور را همین اکثریت خاموش رقم می‌زند. اگر خودشان دست به اقدام نزنند و منتظر کمک خارجی بمانند، فاجعه‌ای بزرگ در انتظارشان خواهد بود.

↙️ این سکوت گسترده، حاصل ترس و امتناع از فداکاری است. دیوار بلند قدرت حاکمان، نتیجه کوتاهی ماست.

https://chat.whatsapp.com/KUIIQQVSlp1DbFqWui5pSk

https://t.me/ghalamemoalem
                    https://www.instagram.com/reel/DH8MlXSNNGw/?igsh=dDd5MTFhYmJpYW40

شعار مرگ باز آفرینی لاجوردی و خلخالی است

پیام رسیده
به
هفته نامه قلم معلم
🖍🖍🖍🖍🖍
*آنان که با شعار مرگ می آیند، خلخالی و لاجوردی در چمدان های شیک خود بسته بندی کرده اند!*

خوشبختی و رفاه، خنده و شادی، آسایش و امنیت، لذت و دوستی، آینده ایی روشن و پایدار و .....   . این خواسته ها، نیازهای درونی همه ما انسانهاست. از بدو تاریخ تا به امروز همه انسانها در پی بدست آوردن چنین خواسته هایی بودند و دقیقا با همین نیازها همواره به استثمار کشیده و به بردگی برده شده اند. اگر تمام ادیان را هم در کنار یکدیگر قرار بدهیم، میبینیم که مخرج مشترک آنها بهشت است، روی زمین و یا در آسمانها، جایی که این ویژگی‌ها در آن بصورت پایدار وجود دارند. 

در دنیای سیاست نیز همه احزاب با بهره جویی از این نیازهای ذاتی انسانها، برنامه ها و تبلیغات حزبی خودشان را با چنین وعده های شیرینی به مردم عرضه کرده و برای  خود رای جمع آوری میکنند.

این احزاب در جوامع پیشرفته دمکراتیک با دستیابی به این شیوه و دادن چنین وعده هایی راه خود را برای رسیدن به قدرت هموار میکنند.

اما در جوامع دیکتاتوری و افکار دیکتاتورها رفاه و آسایش مردم ابدا مطرح نیست و اگر هم باشد تنها برای قشر خاصی مطرح می‌باشد و سایر مردم باید در انتظار رسیدن به این اهداف تا آخر عمر خود بردباری پیشه کرده و شکیبا باشند. از دیدگاه خودکامه گان مردم راه دشواری در پیش دارند و دشمنان قصد نابودی آنها را داشته و آنان باید همواره از چیزی که ندارند دفاع کرده و این دفاع و مقاومت از آنها قهرمان ساخته و به اسطوره ها خواهند پیوست.

اگرچه در جوامع دیکتاتور زده مردم هیچ چیز برای باختن ندارند ولی همواره آماده به جنگ و نابودکردن *دشمنِ دیکتاتور ساخته* می‌باشند.

ما دو نکته را کنار هم میگذاریم.

در *حکومت های دمکراتیک
*وعده های احزاب* (البته هرچه فرهنگ یک جامعه بالاتر برود، وعده ها برای پذیرش از سوی مردم کوچکتر و دست یافتنی تر میشوند و برعکس) *قابل دسترسی است* و در جهات برآورد کردن این نیازهای ذاتی انسانها.

در حکومت های خودکامه *وعده های دست نیافتنی* ولی بزرگ چون نژاد برتر، ایران دوران هخامنشی، همطرازی با کشورهای ابرقدرت و یا بهشت خیالی مذهبیون.

نتیجه:
وعده های احزاب و دستجات با فرهنگ مردم یک کشور رابطه معکوس دارد و در جوامع دمکراتیک دست یافتنی هستند.

در حکومت های دیکتاتوری وعده ها به اوج خودشان میرسند و با واژه های فریبکارانه تسلط بر منطقه، قاره و یا کل دنیا و وجود دشمن فرضی، مردم به دنیای یک جنگ بی نهایت وارد شده و آماده کشتار میشوند.

بنابراین برای شناخت یک حزب، گروه و یا جناح باید نگاهی به نقشه راه آنها انداخت و دید که آیا با حمایت از این حزب، گروه و یا جناح از من بعنوان یک سرباز و یا فردی با خصلت های جنگی و آمادگی کشتار  و جنگیدن با دشمن فرضی قصد دارد که نیازهای فردی و اجتماعی من را پاسخ ندهد و از من بعنوان یک فرد جنگی و خصلت کشتار همنوعان خود بهره برداری خواهد شد؟ بنابراین این حزب، گروه و یا جناح من را به جهنمی هدایت میکند که در  انتهای آن با سرخوردگی نابودی اجتماع خود را رقم خواهم زد‌ ( *وضعیت کنونی رژیم ولایت فقیه*).


حال نگاهی بیندازید به شعارهای محوری جمهوری‌خواهان و پادشاهی خواهان و ببینید که شعارهای همبستگی ملی جمهوری‌خواهان و *آزادی* چه جایگاه رفیعی و مرکزی در این گرایشات ایفا میکند. آنها با تکیه به قانون وارد میشوند و از هرگونه کشتار بیزار هستند(حتی کشتن دژخیمان و قاتلان کودکان وطنمان). این در حالی است که در جناح پادشاهی خواهان ما با شعار «مرگ بر سه مفسد» و شقه کردن و درگیر کردن هر دو جناح با هم را رقم می‌زنیم.

بنابراین شعار
مرگ بر سه مفسد
ملا چپی مجاهد

خود بیرون زدن دم خروس دیکتاتور بعدی است.

کاش ما بجای کشتن همدیگر از احزاب، گروهها و جناحهای خود رفاه، امنیت، احترام به حقوق بشر، برابری انسانها، شکوفایی و ... را خواستار می‌شدیم و نه در ابتدا دنبال خلخالی (عالیجناب ثابتی ) بهتری.


دوشنبه  ۱۱,۰۳,۲۰۲۴

مهرداد پوشائی
   هفته نامه قلم معلم
     چهارشنبه
    ۱۳     فرودین  ۱۴۰۴
https://t.me/ghalamemoalem