۱۳۹۴ اسفند ۸, شنبه

" 12 سال پیش در چنین روزی. 9اسفند82

12. سال پیش در چنین روزی...
9 اسفند  82

9 اسفند  82 .....

به نام خداوند جان و خرد

اعلام موجودیت تاریخچه تشکل های صنفی معلمان ایران

دوازدهمین بیانیه   /   مقابل ساختمان مجلس  9/12/82

بنا به تصمیم بیانیه یزد (بهمن82) مصوب شده بود نمایندگان تشکل های صنفی همزمان با تنظیم بودجه 83 مقابل مجلس (ششم) تجمعی برگزار کنند. این تجمع با حساسیت و زیر نظر نیروهای انتظامی و امنیتی برگزار گردید، ولی تشکل ها با شجاعت پلاکاردها و هفته نامه ی قلم معلم را بر دست بلند کردند و بارها نیروی انتظامی تقاضای متفرق شدن همکاران را می نمودند. تا اینکه حدود ساعت 10:30 از طرف مجلس تقاضا شد سه نفر برای مذاکره به داخل مجلس بروند، ولی تشکل ها در پاسخ گفتند: «با تمام نمایندگان تشکل های صنفی حاضر در تجمع گفت و گو کنند.» بالاخره در ساعت 11:30 دعوت همکاران پذیرفته شد و به سالن اجتماعات مجلس دعوت شدند. در این جلسه نمایندگان از جناح اکثریت و اقلیت و فراکسیون فرهنگیان مجلس حضور داشتند. تشکل های صنفی اصرار داشتند که آقای کروبی (رئیس مجلس ششم) نیز به جلسه بیایند. بالاخره ایشان به جلسه پیوستند. در این جلسه محمود بهشتی مسئول دبیرخانه ی تشکل های صنفی به نمایندگی از تشکل ها صحبت کردند. پس از تشکر و قدردانی از نمایندگان مجلس و ریاست مجلس گفتند: «ما قبل از شروع اعتراضات معلمان در سال 80 به حضور بعضی از نمایندگان رسیدیم و به آن ها هشدار دادیم که آموزش و پرورش به دلیل مشکلات ساختاری و معیشتی در شرف انفجار است، اما هیچ کس هشدار ما را جدی نگرفت و معلمان را زایده طلب خواندند. همه ادعای احترام به مقام علم را دارند اما در عمل هیچ پاسخی داده نمی شود.»

   پس از سخنان بهشتی تعدادی از نمایندگان تشکل های صنفی به انتقاد از عملکرد مدیریت و برنامه ریزی در زمینه ی تدوین نظام ویژه ی کارکنان آموزشی که ریاست جمهوری به سازمان داده بود، پرداختند. در حاشیه جلسه بعضی از همکاران خبر دادند آقای ستاری فر (مسئول سازمان مدیریت وقت) را بیرون از سالن اجتماعات دیده اند و از او خواسته اند که به جمع نمایندگان تشکل های صنفی بپیوندد و ایشان جواب سر بالا داده اند و گفته اند: «اگر کاری با من دارید به سازمان بیایید.»

   تشکل ها پس از اتمام جلسه با نمایندگان مجلس نیاز به مکانی داشتند تا تشکیل جلسه بدهند و بیانیه ی این ملاقات را تنظیم نمایند. پس از بحث و گفت و گو با آموزش و پرورش بالاخره مسئولان ذی ربط رضایت دادند در دانشکده فنی شریعتی واقع در خانی آباد نو جلسه تشکیل شود. این آخرین بیانیه گزارشی بود که در قلم معلم شماره 17 چاپ گردید و پس از آن در 22/12/82 هفته نامه قلم معلم به مدت 920 روز توقیف گردید. بیانیه صادره تشکل های صنفی سراسر کشور روبروی مجلس (ششم) به قرار زیر است.

به نام خداوند جان و خرد

بیانیه دوازدهم،  9/12/82

فرهنگیان گرامی، معلمان عزیز

ای دوست قسم به حق که زیباست

آینده زماست بی کم و کاست

آن عید که دیده ای نگرید

فردا گذرش زکوچه ماست

    همکاران سراسر کشور، پیرو بیانیه ی یزد و انتظار تحقق وعده های نااستوار بسیار، برای روزهای تنظیم نهایی بودجه که ما را به تحمل شرایط طاقت فرسا و فرهنگ سوز وا داشته بود روز شنبه 9/12/82 نمایندگان تشکل های صنفی معلمن از شهرها و استان های دور و نزدیک سراسر کشور از صبح در مقابل مجلس به صورت اعتراضی تجمع کردند.

   ماموران آمدند و رفتند تا بالاخره ما را به مجلس بردند. اما مجلسی دیدم پر سوز و ساز که البته نه برای ما می سوخت و نه برای شما می ساخت برخی از مسئولان خواسته های و وعده ها را هیچ به یاد نمی آوردند بلکه گوش هایشان را هم برفریاد های تک تک ما بسته بودند.

    نمایندگان دولت که همان معاون سازمان مدیریت و برنامه ریزی به حساب می آمد هم بود اما دیگر نه حرفی داشت و نه وعده ای. باز هم می گوییم در مجموع نهادهای قانونی کشور را
اراده ای برای حل مشکلات فرهنگیان و رعایت عدالت و قانون هماهنگ نظام پرداخت حقوق وجود ندارد.

   همکاران آگاه ما در این گفت و گو موفق شدیم اما نه در اینکه به حقوق مان برسیم. بلکه
بر اساس کم لطفی ها و ناتوانی های برخی قانون گذاران و مجریان و مسئولان می شنیدیم که رسا و بی پروا می گویند در این سرزمین پربرکت نمی توانند حقوق کافی معلم بپردازند می گویند تبعیض وجود دارد اما چه کنیم که به برخی از مدیران مان حقوق میلیونی ندهیم و به سفیران مان دلار یا به بیشتر کارمندان عالی رتبه نفت و شرکت ها هر چه می خواهند نپردازیم کارمان به پیش نمی رود، مالیات برای ما جمع نمی کنند.

   آبرویمان در خارج می رود و یا اینکه نفتی ها شیر نفت را می بندند. اما معلم ها که اهل اعتراض و اتحاد گسترده نیستند. بعد گفتند ما که نگفتیم معلم ها نمی توانند به صورت سراسری اعتراض کنند. گفتیم اهل این کار نیستند، صبورند، نجیبند، زیادند و بعضی هم می گویند زیاده خواه هستند. اغلب مسئولان م
ی گویند ما می دانیم تبعیض وجود دارد، حق هم با شماست، اما
نمی توانیم به معلمان یا پرستارها به حد کافی حقوق بدهیم و امکانات یک زندگی معمولی را در اختیار آن ها قرار بدهیم. کشور پول ندارد، کسری بودجه داریم!! قبول داریم که حقوق یک میلیونی هم وجود دارد، اما چه کنیم!!

   وای بر مجلسی که نمی تواند قانون مصوب نظام هماهنگ پرداخت را در بررسی بودجه سالانه پیگیری نماید و امروز نیز حتی حاضر نیست بنا به خواست معلمان حداقل هر ساله درصدی فراتر از نرخ  تورم با افزایش حقوق فرهنگیان موافقت کند و آن را از تنگنای مشکلات رها سازد.

معلمان و فرهنگیان آگاه ایران بزرگ تنها راهی که امروز مانده است،

اتحاد و اتحاد و اتحاد، تا برآید باز اتحّاد، تا درآید از قدم هایتان بهار...

   نمایندگان شما پس از بازگشت از مجلس که مسئولان آن هیچ پاسخ مثبتی به خواسته هایمان ندادند به گفت و گو نشستند اما این بار وعده نبود و همه تصمیم گرفتند تا به همّت شما ناتوانی ها را توانایی بخشند که ببینیم آیا معلمان سراسر ایران در شهرها و در روستاها و مناطق در مدارس دخترانه و پسرانه این همبستگی را دارند که حقوق خود را باز ستانند و تبعیض را بشکنند؟

توافق کردند با توجه به برخوردهای توهین آمیز برخی مسئولان مجلس و کمیسیون بودجه و عدم ارائه پاسخ منطقی از سوی آنان به خواسته های قانونی، صنفی و به حق معلمان و تصمیم گرفتند ضمن پایبندی به بیانیه یزد از صبح روز 16/12/82 به مدت یک هفته با برگزاری تحصن در دفتر مدارس و واحدهای آموزشی دخترانه و پسرانه سراسر کشور از رفتن به کلاس خودداری کنند. معلمان و فرهنگیان فهیم بیایند و اتحاد و همبستگی خود را چنان نشان بدهیم که معلمان شهر اتحاد ندارند، اعتراضی ندارند و شاید حقوقشان کافی و درآمد های دیگری دارند یا سیرند و یا اینکه نشسته اند تا به همت معلمان شهرها و روستاهای دور دست حقوق آن ها اضافه شود. زنان و مردان معلم همّت کنید. بیانیه را تکثیر و بدانید که در اعتراض دی ماه هزاران معلم در شهر و روستاهای کشورمان شما را حمایت کردند و به شما پیوستند و این بار نیز با ما همراه خواهند بود. برای این حرکت نیز همه را خبر کنید و با توکل به خدا تصمیم نمایندگان خود را عملی سازید. حرکت ما قانونی و صنفی است، آن ها هستند که حقوق اساسی ما را نادیده گرفته اند. از خود و مدرسه خود آغاز کنید. مطمئنا دیگران نیز به ما خواهند پیوست.

    ما خواهان رفع تبعیض از حقوق و اجرای طرح ویژه فرهنگیان همچون بسیاری دیگر از کارکنان دولت هستیم. که همه مسئولان بالای کشور نیز به آن باور دارند و از همه می خواهیم ما را در این راه یاری کنند. اما تا ما به طور جدی خواسته های به حق خودمان را نخواهیم کسی به فکر ما نخواهد بود. اگر غیر از این است دولت و قانون گذاران می توانند در همان روز اول یا دوم با اعلام پاسخ مثبت به خواسته های قانونی معلمان، اعتراض آن ها را در آستانه سال نو به دلگرمی و رفع نگرانی و ادامه کار تبدیل نمایند.

    در پایان مجددا ضمن قدردانی از مسئولان انتظامی و امنیتی مجلس، تاکید می شود ما به پایداری و مقاومت، اعتراض تا رسیدن به نتیجه قابل قبول ادامه خواهیم داد و در صورت ایجاد مشکلاتی قبل یا پس از این مرحله از اعتراض برای معلمان و فعالان صنفی و اعضای تشکل های صنفی در همه شهرها، روستاها و مناطق و مدارس کشور به صورت یک پارچه تا آزاد سازی و رفع گرفتاری اقدامات گسترده لازم را به عمل خواهیم آورد.

و السلام

کانون صنفی معلمان ایران

کانون صنفی معلمان اردبیل

کانون فرهنگیان نجف آباد

کانون فرهنگیان استان زنجان

کانون صنفی معلمان شیراز

کانون صنفی معلمان آستانه اشرفیه

کانون صنفی معلمان ارومیه

کانون صنفی معلمان یزد

کانون صنفی فرهنگیان اصفهان

کانون صنفی معلمان کرمانشاه

کانون صنفی فرهنگیان استان مرکزی

انجمن صنفی استان کردستان

کانون مستقل فرهنگیان آذربایجان شرقی

کانون صنفی فرهنگیان رشت

کانون صنفی معلمان فلاورجان

کانون صنفی فرهنگیان خوزستان و شوشتر

کانون صنفی فرهنگیان شهرضا

کانون صنفی معلمان مازندان
----------'---------

۱۳۹۴ اسفند ۳, دوشنبه

" فرهنگ تماشگر بودن ..."


فرهنگ تماشاگر بودن...

يكى از پديده هايى كه در جامعه ما خصوصا پس از رواج شبكه هاى اجتماعى  به چشم مى خورد پديده ی تماشاگر بودن است...
مشکل صرفا شبکه های اجتماعی نیست؛ بلکه این شبکه ها باعث شده اند چنین مساله ای بیشتر نمایان شود وگرنه چنین فرهنگ مذمومی مدت هاست که در جامعه ما نمود پیدا کرده است.

البته هر كسى كه ساكت است لزوما تماشاگر نيست؛ گاهی دلايل ديگرى براى سكوت هست مثل گرفتارى بيش از حد، یا داشتن شخصيت اجتنابى ( خجالتى ) و ... اما وقتى سكوت به اكثريت اعضاى يك جامعه سرايت كرد بايد دنبال دلايل ديگر و مهم ترى هم بود.

به واقع مى توان گفت غلبهء فرهنگ "تماشاگر بودن" در يك جامعه از اولين نشانه هاى انحطاط آن است...

در جامعهء ما یک فلسفه فكري آرام آرام و به مرور  نضج گرفته و رشد پيدا كرده است و فرد به هر دليلى به اين نتيجه رسيده است كه صرف وقت و يا انرژى براى افراد ديگر جامعه سودی ندارد و كارى احمقانه است. اصولا طبق اين فلسفه سرى را كه درد نمى كند دستمال نمى بندند! هر اتفاقی افتاد بیفتد چه لزومی دارد که من خودم را سبک کنم....! میتوان بسيارى از مسائل را ديد و نظاره گر ماند و منتظر عكس العمل بقيه بود!

چقدر لذت دارد كه از دور، به جان هم افتادن ديگران را مشاهده كنيم در حاليكه خودمان از غائله به دور هستيم و صدايمان در نمى آيد!  بعضى وقتها هم در دل به حماقت آن چند نفرى كه در مساله اى خود را جلو انداخته اند مى خنديم و به ذكاوت خود آفرين مى گوييم كه چگونه خود را از هزينه هاى احتمالى دور نگه داشته ايم.

وقتى بى تفاوت از كنار مسايل و اتفاقات مهم روزمره مى گذريم و فقط و فقط سكوت مى كنيم، وقتى از فردى كه در صحنهء تصادف در حال جان دادن است یا از دو نفرى كه باهم زد و خورد مى كنند و از ساير صحنه هاى مشابه فقط و فقط فيلمبردارى مى كنيم، وقتى در اغلب گروههاى اجتماعى بيش از نود درصد اعضاى گروه در قبال اغلب مسائل سکوت کرده و بی تفاوتند يعنى اينكه فرهنگ و فلسفهء "تماشاگر بودن" در جامعهء ما رايج است!

فرهنگى كه بر طبق آن ظاهرا مى توان با كمترين هزينه بيشترين فايده را برد! ( كه متاسفانه در بسيارى موارد خيال خامى بيش نيست) فرهنگى كه در آن اغلب افراد براى خود زندگى مى كنند و هيچ نيازى نمى بينند كه احيانا درگير مسايل و مشكلات مبتلابه جامعه شوند.

"فرهنگ تماشاگر" جامعه را به جزيره هايى "يك يا چند نفره"  تبديل مى كند؛ بر خلاف تصور فرد "تماشاگر" نهايتا زیان این جدا افتادن ها نصیب تمام اعضاى جامعه و از جمله خود فرد مى رود.

فرهنگ "تماشاگر بودن" هيچ برنده اى ندارد... در جامعه اى كه اغلب افراد آن تماشاگران خوبى هستند بازيگران خوب  هم نهايتا بازنده خواهند بود.
Zari  Tavakoli

۱۳۹۴ اسفند ۱, شنبه

"آیا من عضو هیج گروهی نیستم دارای ارزش و افتخار است"

سلام همکاران:
"آیا من عضو هیچ گروهی نیستم دارای ارزش و افتخار است"
در بین  برخی همکاران،فعالان اجتماعی ،کاندید های مجلس ،حتی وزرا اصول گرا و اصلاح طلب  عبارت "من عضو هیج گروهی نیستم" مطرح است.که برای خود افتخار  و ارزش می دانند
نظرات متفاوت در این مورد است

1-گروه اول: حزب و گروه را قبول دارند
ولی ادعا می کنند چون" جریان آزاد اطلاعات" وجود ندارد . احزاب و گروه هاو وتشکل ها اثر گذارنیستند. یا مطرح
می کنند.تمام احزاب و تشکل ها وابسته هستند و استقلال ندارند می گویند: "عضو هیچ گروهی نیستم"برای خود افتخار و ارزش قائل هستند.
2-گروه دوم .: می گویند:"جریان آزاد اطلاعات وجود ندارد . ولی دلیلی نداردکار گروهی و تشکل  انجام ندهیم .آنهایی که اعتقاد به فعالیت علنی هستند . تشکل وحزب تشکیل می دهند و هزینه های آن را پرداخت می کنند. گروهی دیگر  فعالیت مخفی و گروه زیر زمینی دارند و ادامه فعالیت اجتماعی می کنند. مانند: :مانند قبل ار انقلاب گروه های  مذهبی وچپ فعالیت زیر زمینی داشتند .
3-پیشنهاد من این است
اگر بخواهیم به خواسته های صنفی و سیاسی ،مدنی برسیم . کار جمعی باید
انجام دهبم . چون خرد جمعی است
امکان خطا کمتر است. در اکثر کشورهای
توسعه یافته خواسته ها و مطالبات از طریق احزاب و سندیکای صنفی انجام
می گیرد. چون دارای اهداف تعیین شده و
مشخص دارند. و در برابر افکار عمومی
پاسخ گو هستند
در اخر نقل قول از یکی از فعالان صنفی معلم از کاشان در جلسه  اردیبهشت94 شورای مرکزی در اصفهان  عنوان
می کنم
ایشان نقل قول به مضمون از پرفسور رضا در دانشگاه کاشان کردند. پرفسور رضا درسخنرانی خود در دانشگاه کاشان گفتند:" من 35 سال در غرب بوده ام  پیش رفت و توسعه اقتصادی و اجتماعی غرب  نتیحه کار جمعی بوده است"
"تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل"
به امید تغییر
محمد خاکساری
اسفند 94
Khaksari902@gmail.com

۱۳۹۴ بهمن ۲۶, دوشنبه

نامه آموزش بین الملل به شورای مرکزی تشکل های صنفی ایران

شورای مرکزی تشکل های صنفی معلمان ایران
با احترام

دلایل متعددی وجود دارند که کیفیت آموزشی (Quality Education) را ممکن می سازند. یکی از آن دلایل آموزش با کیفیت (Quality Teaching) است که بر ساخته از استخدام نامزدهایی به غایت کیفی و دقیق برای اتخاذ شغل معلمی است و نیز بهره مند کردن ایشان از دوره های آموزشی بسیار کیفی، پیش از شروع به کار و نیز حمایت علمی و آموزشی مستمر ایشان در سیر ترقی حرفه شان.

در حقیقت معلمان مهمترین «منابع آموزش»ی و عوامل بحرانی (قطعی) تعیین کیفیت آموزشی هستند. آنها باید به عنوان «حرفه ای» هایی محترم مورد «احترام حرفه» ای قرار گیرند. «آموزگاری» می بایست به عنوان شغلی جذاب و دلربا انتخاب گردد و به عنوان حرفه ای به اندازه کافی جذاب و دلکش از نظر حقوق، مزایا و شرایط کاری و استخدامی، با هدف ابقاء و نگهداشتن بهترین و کیفی ترین معلمان در انجام «خدمت»‌ شان، باقی بماند.

لینک خبرنامه ماهانه EI در پی تقدیم می گردد. در نشر و اشتراک گزاری آن کوشا باشید

با سپاس و احترام
فرد ون لییون
دبیر کل آموزش بین الملل

Unions get ready to drive the Education agenda forward

http://www.ei-ie.org/en/news/news_details/3870

Teachers in Bermuda and Mongolia score big court victories

http://www.ei-ie.org/en/news/news_details/3868

Refugee teachers face threat of losing basic rights

http://www.ei-ie.org/en/news/news_details/3866

The European Parliament takes a stand to exclude education from TiSA

http://www.ei-ie.org/en/news/news_details/3860

۱۳۹۴ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

"خوش بینی و بدبینی در تشکل های صنفی"

سلام همکاران:
"خوش بینی و بد بینی در تشکل های صنفی"
در تشکل های صنفی و  فعالان صنفی  بین همکاران و تشکل هاگروهی خوش بین و گروه دیگر بدبین نسبت به تغبیر خواسته ها ی صنفی هستند.
1-گروه اول بدبین ها
این گروه نسبت به هر تغییری نا امید هستند و نسبت به تشکل های صنفی و فعالان صنفی بد بین  هستند معتقد هستند
تشکل ها  نمی توانند به خواسته های صنفی خود  دراین شرایط برسند
یا می گویند:"این تشکل ها همه از خودشان هستند" هر دستاوردی را کوچک
می شمارند.بدبینی در جامعه حاصل افسردگی آن جامعه است. جامعه افسرده نسبت به هر تحولی بدبین و ناامید است.
2-گروه دوم خوش بین ها
این گروه را اصطلاحا "خوش خیال"هستند.
گمان می کنند بدون فعالیت جمعی و تشکل هاتغییرات در جامعه و تشکل ها ایجاد می گردد. این گروه هر دستاورد
صنفی را بزرگ می کنند و اندازه آن را
نمی شناسند فکر می کنند به سرعت
تشکل ها به خواسته خود می رسند.
می گویند:"انشا الله و ماشاءالله"همه چیز درست می شود
4..-گروه واقع بین ها
این گروه بر اساس مشاهدات و مستندات
هر دستاوردی را تحلیل می کنند. جایگاه آن را می شناساند . اعتقاد دارند هیچ
تغییری در جامعه "خود به خودی"
ایجاد نمی شود. نیازمند "اراده و پیگیری" است.تغییرات صنفی با کار جمعی و خردجمعی صورت می گیرد. مقاومت و پایداری لازم است.قهرمانان موقت تغییر
ایجاد می کنند. تلاش ها "نهادینه"
نمی شود . وپایدار نیست
دیدگاه من بود طی فعالیت صنفی که در تشکل صنفی معلمان داشته ام
همکاران هر کدام نظر و اعتقاد
خود را دارند.
به امید تغییر
محمد خاکساری
بهمن 94
Khaksari902@gmail.com