۱۳۹۴ اسفند ۳, دوشنبه

" فرهنگ تماشگر بودن ..."


فرهنگ تماشاگر بودن...

يكى از پديده هايى كه در جامعه ما خصوصا پس از رواج شبكه هاى اجتماعى  به چشم مى خورد پديده ی تماشاگر بودن است...
مشکل صرفا شبکه های اجتماعی نیست؛ بلکه این شبکه ها باعث شده اند چنین مساله ای بیشتر نمایان شود وگرنه چنین فرهنگ مذمومی مدت هاست که در جامعه ما نمود پیدا کرده است.

البته هر كسى كه ساكت است لزوما تماشاگر نيست؛ گاهی دلايل ديگرى براى سكوت هست مثل گرفتارى بيش از حد، یا داشتن شخصيت اجتنابى ( خجالتى ) و ... اما وقتى سكوت به اكثريت اعضاى يك جامعه سرايت كرد بايد دنبال دلايل ديگر و مهم ترى هم بود.

به واقع مى توان گفت غلبهء فرهنگ "تماشاگر بودن" در يك جامعه از اولين نشانه هاى انحطاط آن است...

در جامعهء ما یک فلسفه فكري آرام آرام و به مرور  نضج گرفته و رشد پيدا كرده است و فرد به هر دليلى به اين نتيجه رسيده است كه صرف وقت و يا انرژى براى افراد ديگر جامعه سودی ندارد و كارى احمقانه است. اصولا طبق اين فلسفه سرى را كه درد نمى كند دستمال نمى بندند! هر اتفاقی افتاد بیفتد چه لزومی دارد که من خودم را سبک کنم....! میتوان بسيارى از مسائل را ديد و نظاره گر ماند و منتظر عكس العمل بقيه بود!

چقدر لذت دارد كه از دور، به جان هم افتادن ديگران را مشاهده كنيم در حاليكه خودمان از غائله به دور هستيم و صدايمان در نمى آيد!  بعضى وقتها هم در دل به حماقت آن چند نفرى كه در مساله اى خود را جلو انداخته اند مى خنديم و به ذكاوت خود آفرين مى گوييم كه چگونه خود را از هزينه هاى احتمالى دور نگه داشته ايم.

وقتى بى تفاوت از كنار مسايل و اتفاقات مهم روزمره مى گذريم و فقط و فقط سكوت مى كنيم، وقتى از فردى كه در صحنهء تصادف در حال جان دادن است یا از دو نفرى كه باهم زد و خورد مى كنند و از ساير صحنه هاى مشابه فقط و فقط فيلمبردارى مى كنيم، وقتى در اغلب گروههاى اجتماعى بيش از نود درصد اعضاى گروه در قبال اغلب مسائل سکوت کرده و بی تفاوتند يعنى اينكه فرهنگ و فلسفهء "تماشاگر بودن" در جامعهء ما رايج است!

فرهنگى كه بر طبق آن ظاهرا مى توان با كمترين هزينه بيشترين فايده را برد! ( كه متاسفانه در بسيارى موارد خيال خامى بيش نيست) فرهنگى كه در آن اغلب افراد براى خود زندگى مى كنند و هيچ نيازى نمى بينند كه احيانا درگير مسايل و مشكلات مبتلابه جامعه شوند.

"فرهنگ تماشاگر" جامعه را به جزيره هايى "يك يا چند نفره"  تبديل مى كند؛ بر خلاف تصور فرد "تماشاگر" نهايتا زیان این جدا افتادن ها نصیب تمام اعضاى جامعه و از جمله خود فرد مى رود.

فرهنگ "تماشاگر بودن" هيچ برنده اى ندارد... در جامعه اى كه اغلب افراد آن تماشاگران خوبى هستند بازيگران خوب  هم نهايتا بازنده خواهند بود.
Zari  Tavakoli

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر