۱۳۹۹ بهمن ۲۱, سه‌شنبه

قدرت از نظر میشل ففوکو

🔴 #قدرت از نظر #میشل_فوکو

✍ آرزو محمدی

از نظر فوکو قدرت شبکه‌ای از مناسبات است که همواره در حال گسترش و فعالیت است. فوکو قدرت و مناسبات آن را در در روابط میان شهروندان یا در مرز میان طبقات اجتماعی نمی‌بیند، بلکه آن را شبکه‌ای گسترده که تا اعماق جامعه پیش رفته است و همه افراد را در این شبکه کم و بیش درگیرند، می‌بیند. چه حاکمان و چه زیردستان، همگی در مسیر اعمال قدرت‌اند. قدرت در سراسر جامعه پراکنده و منتشر شده است. قدرت  می‌تواند به واسطه زندان یا بیمارستان روانی یا به واسطه گفتمان‌های مختلف از قبیل روانپزشکی منتشر شود. 

قدرت همه جا هست، چون که از همه جا نشأت می‌گیرد. قدرت مولد دانش و معرفت است.  قدرت نه یک نهاد و نه یک ساختار بلکه وضعیت استراتژیکی پیچیده و کثرت روابط میان نیروها است. هر جا قدرت هست، مقاومت هم هست و قدرت در واقع برای برقراری خود نیازمند وجود شمار کثیری از نقاط مقاومت است. شرط وجود قدرت، رابطه مستمر آن با مبارزه، مقاومت و آزادی است. اما هر جا نافرمانی و مقاومت به پایان برسد، رابطه قدرت هم پایان می یابد. 

از نظر فوکو قدرت امری مولد است و قدرت هویت و ذهنیت را تولید می‌کند، قدرت مانند خون در شبکه مویرگی بدن به هر نقطه‌ای می‌رسد و آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد. قدرت به هیچ رو در یک مکان خاص وجود ندارد بلکه در تمامی ساحات زندگی در جوامع مدرن ریشه دوانده است. ساختارهای قدرت همواره پویا و سیال‌اند. فوکو، کنترل قدرت و مبارزه و مقاومت در برابر آن را کاری مشکل می‌داند و علت این دشواری را نیز در عدم درک قدرت می‌بیند. او استدلال می‌کند که قبل از قرن نوزدهم مبارزه با استثمار مشکل بود، زیرا آن را نمی‌شناختیم ولی امروزه می‌دانیم که چه کسی دیگران را استثمار می‌کند، اما هنوز ماهیت قدرت را نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم که قدرت به دست چه کسانی است و چگونه به دست می‌آید و اعمال می‌شود. تنها می‌دانیم که قدرت دست حکومت‌ گران نیست و کسانی که قدرت را اعمال می‌کنند. لزوماً کسانی نیستند که منافعشان از راه اعمال قدرت تضمین می‌شود و برعکس نفع برندگان از اعمال قدرت همیشه اعمال کننده قدرت نیستند. به علاوه اشتیاق به قدرت به رابطه قدرت و منافع شکل می‌دهند. 

فوکو سه نوع قدرت را در جامعه مشخص کرده است: قدرت انضباطی، قدرت معرفت و بدن و قدرت حاکم بنیاد. قدرت انضباطی از دید فوکو برای نخستین بار در اروپای قرن هفدهم در قالب اجتماعی سازماندهی شد و افراد انسانی را همچون منابع قدرت در نظر می‌گیرد. قدرت انضباطی، هر دو وجه توانمندساز و محدودکننده را داراست و با مطیع و منضبط کردن بدن‌ها امکان سازماندهی‌شان را در نظام های اجتماعی به دست می‌آورد. معنای قدرت معرفت و بدن، امنیت و سلامت است. این شکل از قدرت به زعم فوکو در اروپای قرن هجدهم تکامل یافت. و تحت تأثیر همان نگاه جمهوری‌خواهانه‌ای صورت‌بندی می‌شد که آدمیان را نیروهای شکل‌پذیر می‌دانست و تربیت کردن و بهینه ساختن ایشان را وظیفه دولت می‌دید. این رده از روابط قدرت، جمعیت را همچون منبع اقتدار در نظر می‌گرفت و از این رو به سازماندهی جمعیت‌ها، ترویج بهداشت که با پشتوانه پزشکی و روانپزشکی مدرن به تثبیت شکلی هنجارین از بدن‌ها و شخصیت‌ها در این حوزه جمعیتی همت می‌گماشت. از نظر فوکو قدرت حاکم بنیاد در قالب دولت و نهادها تبلور می‌یابد و همان است که نظریات کلاسیک بدان دوخته شده است. از دید فوکو شکلی از روابط قدرت در قرون هفدهم و هجدهم میلادی در غرب تکامل یافت که در سازماندهی قدرت سیاسی در جوامع یهودی باستان ریشه داشت. این روابط، مسئولیت کردارهای تابعان را به حاکم تحویل می‌کرد و در نتیجه وی را مسئول رستگاری پیروانش فرض می‌کرد. حاکم در برابر بر عهده گرفتن این مسئولیت خطیر، اطاعت بی‌چون و چرای تابعان را در تمام عرصه‌های زیست جهان‌شان طلب می‌کرد و این به رابطه‌ی شبان و گله‌اش شبیه بود.

👥علوم اجتماعی، مسائل‌روز👥

👉 @SOCIAL_SCIENCE 
👉🏿 @SOCIAL_SCIENCE

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر