۱۴۰۰ دی ۲۹, چهارشنبه

گفتگوی بازجویی نیروی امنیتی با فعال صنفی

هفته نامه قلم معلم:
گفتگوی یک‌ فعال صنفی و بازجو 
در احضار امنیتی ها
همکاران مشابه این کار در فضای مجازی 
منتشر کنید تاثیر گذار است 
✍✍✍✍✍✍

فعال صنفی واقعی چه کسی هست؟
ساعت ۱۰ صبح در یکی از ادرات امنیتی بازجویی داشت...
بازجو: شما در تجمع ها شرکت داشته اید؟
معلم: بله چند بار در واقع هر وقت تجمع باشد شرکت می کنم
بازجو: در مدرسه هم همکاران را به تحصن در مدرسه و تجمع تشویق کرده ای؟
معلم: بله بنده همراه همکاران در روزی های که شورای هماهنگی بیانیه داده در مدرسه کلاس درس نرفتیم
بازجو: می دونی که این شما می تواند به عنوان تشویش اذهان عمومی و هرج و مرج طلبی تلقی شود؟
معلم: من تفسیر قانون از جانب شما را نمی دونم ولی هم قانون هم شرایط بد و حال و روز خراب آموزش و معیشت به ما اجازه داده و می خاد به نحوی مشکلات و مسائل را به گوش مراجع زیربط برسانیم 
بازجو: چرا از مسیرهای قانونی مطالبات را دنبال نمی کنید؟
معلم: اصل ۲۶ و ۲۷ مگه مسیرهای قانونی نیست؟ 
بازجو: چرا ولی در شرایطی که کشور به لحاظ امنیتی و اقتصادی تحت فشار هست این حرکت ها یه نوع قانون شکنی محسوب میشه...
معلم: والا ما دیگه نمی دونیم چکار کنیم تشکل ها همیشه بهترین و قانونی ترین شکل مطرح کردن مشکلات و مطالبات را در نظر داشته اند مذاکره و چانه زدن با مسئولان و...
بازجو: در تجمع بعدی شرکت می کنی؟
معلم: بله چرا که نه ؟ من معلم هستم من اگر به پایمال شدن حق و حقوق و... معترض نباشم چه کسی باید این کار رو بکند؟ 
بازجو: ادامه حضور شما در تجمع و یا تشویق همکاران ممکن با لحاظ قانونی برای شما و همکاران مشکل ایجاد کند ؟
معلم: جناب بازجو رفتیم خانه اول که ...
بازجو: بهتره از طریق سلسله مراتب قانونی و مراجع زیربط پی گیر باشید
معلم: جناب الان شما تهدید کردید یا تشویق ؟
بازجو: نه تهدیدی در کار نیست ولی شرایط را در نظر بگیرید به نفع تانه
معلم: جناب بازجو اجازه می دی چند کلمه ای حرف بزنم 
بازجو: بله شما برای حرف زدن به اینجا دعوت شده اید؟؟؟
معلم: جناب بازجو یادمه بچه که بودیم تو خونه یا مدرسه و محله با دوستان در مورد آینده و شغل و اینا حرف می زدیم... بزرگتر که شدیم و کنکور سراغمان اومد یهویی یا از روی علاقه باطنی که شاید دوست داشتیم پنهان کنیم به یاد دادن تمایل بیشتری شد و تا به خودمون اومدیم سر از دانشگاه فرهنگیان یا مرکز تربیت معلم و قدیما به آن دانشسرای تربیت معلم می گفتند درآوردیم... از بزرگان روی در و دیوار محل تحصیل مان جمله ها و متن های دهن پرکنی نوشته شده بود ... معلمی شغل نیست عشق است
معلمی شغل انبیاست
اگر معلمی را دوست نداری همین حالا رهایش کن..
انسان دو معلم دارد 
یکی آموزگار و دیگری روزگار...
جناب سرتان را درد نیاورم بالاخر معلم شدیم و چند ماهی منتظر حکم استخدامی موندیم استرس و اینارو برکنار بالاخره بعد ۴ ماه حکم  آمد و شیرینی استخدامی و ماه بعد هم حقوق معوقه منهای ماه اول به حساب مان ریخته شد همون لحظه یه تلنگر خوردم چرا یه ماه رو ندادند گفتند قانون استخدامی کشور و این حرفاست برای همه یکسانه ولش...
بله جناب خاک روستا نماند که نخوریم هر روز به امید اینکه شرایط شغلی و آموزشی و زندگی بهتری پیدا کنیم چشم به راه بخش نامه طولانی و زیاد و بی پایه و اساس آ پ روزگار را سپری کردیم آنقدر ماندیم برای بهبود که دیگه راه برگشتی یا خروجی نبود؟؟؟
جناب جوانی مان برای خدمت به بچه های مردم و شماها خیلی زود گذشت و خیلی زود پیر شدیم در سخت ترین شرایط زیستیم ولی به شغل مان نه عشق پوشالی مان افتخار می کردیم چون خدمت را برتر از هر چیزی می دانستیم غافل از اینکه زندگی تنها خدمت نیست پول هست لباس شیک هم هست خرید هم هست ماشین خوب هم هست منزل هم هست مسافرت هم هست تفریح هم هست و... جناب معلم کدامین گناه کبیره کرد که معلم شد خادم ملت شد خادم بچه های شما شد ... شما می گید شرایط کشور رو درک کنید ما تحریم هستیم و... بله جناب ما درک کردیم خیلی بهتر از اقشار دیگر جامعه ولی جناب زمانی هم که تحریم نبودیم بازم این معلم و آپ بود که از بودجه سهمی نداشت وزرای خود شما می گویند در هیچ دولتی بعد انقلاب آپ در اولویت هیچ نبوده بلکه بیشترین فشارها و انتظارها هم از آپ و معلم بوده ...جناب نمی خام با این حرفا عزت نفس خودم و همکارانم را زیر سوال ببرم ولی پول و اقتصاد در هر کاری حرف اول و آخر را می زند اگر پول نیست باید برای همه نباشد دهها قانون و طرح و لایحه از تصویب دولت و مجلس گذشت ولی در کمال تعجب و با توهین به شعور میلیونها معلم و دانش آموز از آن عبور کردند و دست آخر هم با ابروی معلم بازی شد هم مقوله آموزش برای سالها عقب افتاد و ما این را مدیون مسئولان می دونیم ... جناب بنده هیچ راهی برای اعتراض به شرایط غیر از خود قانون اساسی نمی بینم و انجام ندادم اگر آپ یکی از دستگاه‌های دولت به شمار می رود اگر معلمی شغل است بنده از شغلم و صنفی که در آن کار می کنم باید حمایت کنم اگر من معلم از شغل خودم از صنفم از همکارم از شرایط طاقت فرسا و ناامید کننده آپ دفاع نکنم کی باید این کار

رو انجام بده؟ همکاری که در تحصن شرکت نمی کنه یا به تجمع نمیاد و به قول شما بنده آنها را تشویق کرده ام معلم نیست اگرم هست به حقوق خود آگاه نیست پس چطوری انتظار می رود شاگرد هاش رو به حق و عدالت و انصاف و ... هدایت کنه چطوری احترام و ادب و قانون و مدنیت رو به دانش آموزانش آموزش میده؟ جناب اگر این را فعالیت صنفی می نامیم پس همکارانی که خود را به ندانستن زده اند و چشم را بر حقایق بسته اند و گوششان به این چیزها نیست معلم نیستند پس فعالیت شان هم در شأن صنفی که در آن هستند نه تنها نیست بلکه عملا به بدتر شدن وضعیت آپ از آموزش گرفته تا محتویات کتاب‌ها و شرایط ناسالم آموزشی و ایمنی و... کمک‌می کنند؟ بله صنف فعالیت می خاد برای چی؟ برای پیشرفت و توسعه آموزشی که پایه و اساس توسعه و پیشرفت همه جوامع است؟  فعال صنفی چرا به یک پدیده عجیب و غریب و بعضا منفی در نزد مجریان قانون تبدیل شده ؟ جناب به نظر بنده شما باید کسانیکه در  تجمع و تحصن شرکت نمی کنند احضار کنید و مورد بازجویی قرار دهید و بپرسید مسئولیت شما در قبال شغلتان چيست؟ چرا شما در صنفی که کار می کنید بلاتکلیف هستید؟ چرا نسبت به خود و آینده دانش آموز انتان و آینده کشور بی تفاوت هستید؟ بله جناب اگر شما امروز بنده رو به خاطر اهمیت به شغلم که با نام فعالیت صنفی به قول خودتان دعوت به گفتگو کرده اید باید اذعان کنم که همه همکاران بنده که در تجمع و تحصن شرکت می کنند فعال صنفی هستند و مسئولیت های صنفی رو به خوبی و برای اعتلای آموزش که اعتلای کشور به آن بستگی دارد انجام داده اند شما باید به مدارس و ادارات مراجعه کنید و از همکارانی که شغل خود را بی احترام کرده اند و صنف خود را نادیده گرفته اند و تنها از روی تفنن و ناچاری و یا عدم موفقیت در پیدا کردن شغل دیگر و یا از روی ناتوانی وارد آپ شده اند را مورد سوال قرار دهید و مؤاخذه کنید. البته جناب باید این نکته را هم اضافه کنم برخی از این معلم نماها از جاهای دیگر ارتزاق می کنند و آپ یه جورهای وقت پر کردن شده براشون مدارس خصوصی میرن و کلاس های خصوصی میزارن چند برابر حقوق شان در آمد درآن پس لزومی به فعالیت در شغل و صنف خود نمی بینند... جناب البته من در این مورد سواد زیادی ندارم فکر کنم بهش میگن کالایی شدن آموزش و اینطور که میگن به سرعت کل نظام آموزشی کشور رو تحت نفوذ خود قرار داد نیو لیبرالیسم همچین چیزی و... حالا می دونی چرا خیلی دوس ندارن معلمان واقعی فعالیت صنفی کنند چون منافع خیلی ها زیر سوال میره ؟؟؟ بهرحال ازین که وقت گذاشتید چند کلمه در مورد شغل معلمی و مشکلات آن حرف بزنم از شما تشکر می کنم ...
بازجو: بله هم ما و هم شما کشور خود را دوس داریم ولی باید مواظب باشیم که ازین حرکت ها سو استفاده و برداشت های غلط نشه و به قانون اساسی احترام بزاریم 
معلم : بله جناب فعالیت صنفی در چارچوب قانون مجازه و ما و همکارانمان هم همین رویه رو داریم هشدار امروز معلم زنگ خطر فردای سخت برای آینده کشور است
بازجو: تا دم در شما را مشایعت می کنم  
معلم: ممنون جناب از همان راهی که آمدم بر می گردم...
آینده ی بهتر برای ملت ایران تنها گناه و آرزوی همه معلمان شرافت مند کشور است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر