۱۴۰۰ اسفند ۱۲, پنجشنبه

معلمان‌در مواجهه با شش چالش

✍️  علی زمانیان

🖊 معلمان در مواجهه با شش چالش

✅ بازاندیشی بحرانِ آموزش در ایران

مهرماه آمد و سال جدید تحصیلی آغاز شد. مدارس هنوز بسته و فرزندان این آب و خاک، به‌ناچار از راه دور، آموزش می‌بینند. شیوه‌ای از سر اضطرار و به‌ناچاری، که چندان هم کارنامه‌ی موفقی ندارد. معلمان و دانش‌آموزان، هیچ‌یک تجربه‌ی چنین آموزشی را نداشتند و شاید اساسا تعلیم از مسیر مجازی و راه دور، فی‌نفسه کارآمد نیست. هرچه بود، شاید به‌زودی شاهد بازگشایی مدارس و آموزش حضوری دانش‌آموزان باشیم.
@sokhanranihaa
اما مسئله‌ی اصلی در جایی دیگر است. در چالش‌هایی است که فراروی معلمان قرار دارد.  مسئله‌هایی که بر میزان تعهد و انگیزه‌ی معلمان، اثر منفی گذاشته و سطح و کیفیت آموزش را نیز کاهش داده‌است. این چالش‌ها اولا، پیچیده، و ثانیا، ساختاری‌اند. 

✅  معلمان در فراز و نشیب شش چالش:

❗️ ۱. چالش معیشت، اولین مسئله‌ای است که معلمان و البته همه‌ی اقشار اجتماعی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. تنگناهای معیشتی، ناپایداری اقتصادی و روند افسار گسیخته‌ی گرانی و تورم، ظرفیت‌ها، امکان‌ها و انگیزه‌های لازم را برای انجام وظیفه‌ی معلمی و تدریس از میان می‌برد. و نه فقط معلمان، که اثرات منفی بر کیفیت زندگی و کاهش انگیزه‌ برای انجام وظایف شغلیِ همه‌ی مشاغل گذاشته است. 
با این همه، عسرت و تنگنای مادی و معیشتی، گرچه مهم است، اما تنها یک عامل محسوب می‌شود و باید به علل دیگر نیز توجه نمود. 

❗️۲.  تقابل با محتوای دروس،
چالش دوم که کمتر دیده شده است، چالش تقابل و یا دست‌کم، بیگانگی با مواد درسی است. دوگونه تقابل و بیگانگی را می‌توان از یک‌دیگر متمایز ساخت:

الف)  مواجهه‌ی انتقادی معلمان با محتوای برخی دروس که آن‌را پر از اشکال و نقد می‌یابند. به‌زبان ساده، معلم ناچار است چیزی را درس بدهد که آن را قبول ندارد. بخش‌هایی از مواد این دروس، با ارزش‌های سیاسی و فرهنگی جامعه سازگار نیست. این ناسازگاری، سبب می‌شود که معلم، نقش "مبلغ" را بازی کند. تبلیغ و دفاع از آموزه‌های سیاسی و فرهنگی‌ای که نه تنها خودش با آن‌ها مشکل دارد، بلکه دانش‌آموزان نیز با این آموزه‌ها بیگانه‌اند. 
در چنین وضعیتی است که معلم، به منزله‌ی مدافع یک ایدئولوژی و یا نظرگاه خاص، نمی‌تواند نقش معلم بی‌طرف را ایفا نماید. همین تعارض میان معلم و محتوای دروس، انگیزه و تعهد را از معلمان می‌ستاند. برنامه‌ریزانِ خطوط اصلی آموزش‌ نمی‌دانند فرق عظیمی است میان معلمان و مدافعان ايدئولوژي و تفاوت بزرگی است میان پروژه‌ی تعلیم علم و توجیه و تبشیر یک نظرگاه ایدئولوژیک. 

ب) دومین تقابل معلم با دروس، در بی‌اهمیتی و بی‌ارزش بودن محتوای برخی از دروس است. معلم می‌داند آن چه موظف به تدریس آن است، دروس بیهوده‌ای است. زیرا با زندگی اکنون و آینده‌ی دانش‌آموز نسبتی برقرار نمی‌کند. مانند دروس آمادگی دفاع، درس نظام جمع با سلاح، ایستادن با تفنگ، عقب‌گرد، دوش‌فنگ و پیش‌فنگ، به‌ویژه با زندگی و آینده‌ی دانش‌آموزان دختر، چه ارتباط و نسبتی دارد؟
بی‌نسبتی میان برخی از مواد و کتاب‌های درسی، سبب می‌شود که معلمان، تدریس را امری موهوم و بی‌اثر و بی‌فایده تلقی کنند و به‌تدریج انگیزه‌ی تدریس را از دست بدهند. معلم، ابتدا خود، باید اهمیت و ضرورت دروس را عمیقاََ پذیرفته باشد تا بتواند با اشتیاق، آن‌چه را می‌داند به دانش‌آموز منتقل کند.

۳.  بحران اقتدار، سومین چالشی است که معلمان، آن را تجربه می‌کنند، "اقتدار عقلانی"، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر در فرایند آموزش محسوب می‌شود. این همان امری است که "لوک فری"، در کتاب "در‌باره‌ی عشق"، به آن اشاره می‌کند. لوک فری می‌نویسد:  هیچ راهی برای به‌کار واداشتن فرزندانم نمی‌شناسم که واجد کمی اقتدار نباشد."
کاهش اقتدار معلم، می‌تواند معنای دموکراتیزه شدن مناسبات و روابط باشد؛ که اگر چنین باشد، البته امر نیکویی است؛ اما کاهش اقتدار در ایران، بیش از آن‌که ناشی از مدنیت و ارزش‌های جهان مدرن باشد، نتیجه‌ی آنومی اجتماعی و نوعی سرگشتگی و بی‌هنجاری است. و نیز محصول تغییرات سریع ارزش‌های فرهنگي و برهم خوردن نظم اجتماعی است.
در فقدان حداقلی از اقتدار، تربیت کردن کودکان، دشوار؛ و تعلیم دادن‌شان حتی دشوارتر می‌شود. اشاره به این نکته نیز خالی از فایده نیست که بد مصرف کردن اقتدار و ناتوانی در تنظیم مناسبات اخلاقی و عقلانی، از سوی معلمان، یکی از علل بنیادین در از دست دادن اقتدار لازم و ضروری بوده است.

در هرحال، کاهش معنادار اقتدار در پروسه‌ی آموزش، چالش بزرگی در برابر معلمان است که آشکارا بر کیفیت تحصیلی دانش‌آموزان تاثیر گذاشته‌است.

📌 ادامه متن اینجا 


🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر