👈🏽ریشههای بیاعتمادی و تصمیمگیریهای احساسی در جامعه ایران
🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍
مقدمه
بیاعتمادی و ناامیدی اجتماعی یکی از مهمترین معضلات امروز ایران است؛ مشکلی که نه تنها بر روحیه عمومی مردم، بلکه بر کیفیت تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی نیز اثر مستقیم دارد. این وضعیت بهویژه در میان قشر فرهنگی و تأثیرگذار معلمان بیشتر به چشم میخورد. بررسی علل این بیاعتمادی و پیامدهای آن میتواند تصویری روشنتر از شرایط کنونی جامعه ارائه دهد.
۱. ریشههای بیاعتمادی در جامعه
🖍۱-۱. عملکرد حکومتها
سیاستهای غیرشفاف، فساد اداری، بیتوجهی به عدالت اجتماعی و فقدان پاسخگویی مسئولان، مهمترین دلایل بیاعتمادی مردم به ساختار حکومتی بودهاند. وقتی مطالبات اساسی مردم بیپاسخ بماند، طبیعی است که امید و اعتماد به آینده کاهش پیدا کند.
🖍۱-۲. تجربههای تاریخی
مردم ایران بارها تجربه کردهاند که وعدههای بزرگ سیاسی و اجتماعی به نتیجه مطلوب نرسیده است. از تغییرات پرهزینه تا دخالت نیروهای خارجی، همه این موارد در حافظه تاریخی مردم جای گرفته و بدبینی عمومی را تشدید کرده است.
🖍۱-۳. نابرابری و تبعیض
شکاف طبقاتی، نابرابری در فرصتها و امتیازات و تبعیض در دسترسی به منابع، احساس بیعدالتی را در جامعه تقویت میکند. وقتی مردم شاهد باشند که برخی از مسیرهای پیشرفت فقط برای گروهی خاص باز است، حس ناامیدی و بیاعتمادی شدت میگیرد.
🖍۱-۴. رسانهها و اطلاعات نادرست
نبود جریان آزاد اطلاعات و گسترش شایعات و اخبار ضدونقیض، موجب شده مردم در تشخیص حقیقت دچار سردرگمی شوند. در چنین فضایی، اعتماد به رسانهها و حتی گفتار رسمی حاکمیت کاهش مییابد.
🖍۱-۵. فرهنگ اجتماعی
تجربههای مکرر از خلف وعدهها، دروغگوییهای سیاسی و عدم شفافیت، باعث شده بیاعتمادی به بخشی از فرهنگ اجتماعی تبدیل شود. این ذهنیت عمومی باعث میشود حتی وعدهها و اقدامات مثبت نیز با تردید نگریسته شوند.
🖍۲. سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن»
حکومتهای دیکتاتوری در طول تاریخ همواره بر اساس اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» عمل کردهاند. این سیاست آگاهانه شکافهای اجتماعی، قومی و طبقاتی را تقویت میکند تا مانع از شکلگیری اتحاد مردم شود. چنین سیاستی در درازمدت اعتماد اجتماعی را نابود میکند و جامعه را در وضعیت ناامیدی و تفرقه نگه میدارد.
🖍۳. تصمیمگیریهای احساسی مردم
طبق منابع تاریخی، مردم ایران در برهههای حساس بیشتر بر اساس احساسات جمعی تصمیمگیری کردهاند تا تحلیل منطقی. نمونه بارز آن در انقلاب ۱۳۵۷ دیده شد؛ زمانی که بسیاری از مردم با این باور پیش رفتند که:
«هر که بیاید، بهتر از این آخوندهاست.»
این نوع نگرش، اگرچه ریشه در نارضایتی واقعی داشت، اما در عمل جامعه را به سوی انتخابی احساسی و پرهزینه سوق داد.
🖍۴. زمینهسازی برای دخالت خارجی
بیاعتمادی و تصمیمهای احساسی، ناخواسته فضا را برای نفوذ و دخالت کشورها و نیروهای خارجی فراهم میکند. هر زمان که جامعه درگیر تفرقه، ناامیدی و بیاعتمادی باشد، بازیگران خارجی میتوانند از این ضعف برای پیشبرد اهداف خود بهرهبرداری کنند و مسیر استقلال و تصمیمگیری ملی را تحت تأثیر قرار دهند.
🖍نتیجهگیری
ریشههای بیاعتمادی در جامعه ایران ترکیبی از عوامل تاریخی، اجتماعی و سیاسی است. عملکرد حکومتها، تجربههای تلخ گذشته، نابرابریهای گسترده، نبود شفافیت اطلاعات و سیاستهای تفرقهافکنانه، همگی در شکلگیری این وضعیت نقش داشتهاند. برای غلبه بر این مشکل، باید اعتماد اجتماعی بازسازی شود؛ امری که تنها با شفافیت، عدالت، پاسخگویی و افزایش آگاهی عمومی امکانپذیر است. در غیر این صورت، جامعه همچنان در چرخه تصمیمهای احساسی و دخالتپذیری باقی خواهد ماند.
یکشنبه
۹ شهریور ۱۴۰۴
https://chat.whatsapp.com/EBVBDGtD5OS9YSyZ5ZhL5A?mode=ems_copy_c
https://t.me/ghalamemoalem
https://chat.whatsapp.com/EBVBDGtD5OS9YSyZ5ZhL5A?mode
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر