۱۳۹۸ آذر ۲۵, دوشنبه
چرا کتابخانه ها بهترین ها هستند.
📚 چرا کتابخوانها بهترین آدمهایی هستند که میتوان عاشقشان شد؟
چندی پیش، مقالهای در مجله تایم منتشرشد که نویسندهاش ادعامیکرد، آنچه «مطالعه عمیق» نامیدهمیشود، بهزودی ازبینخواهدرفت؛ چرا که میزان مطالعه عمیق میان آدمها کمترشده و این روزها دیگر آدمها سرسری کتاب میخوانند و با وجود مطالب خلاصهشده اینترنتی، تعداد خوانندههای کتابها روزبهروز تقلیلپیدامیکند.
نکته اینجاست که مطالعات ثابتکرده، کتابخوانها در قیاس با افراد عادی آدمهای خوبتر و باهوشتری هستند و شاید تنها آدمهایی روی این کره خاکی باشند که ارزش عاشقشدن را داشتهباشند. 👍
برپایه مطالعاتی که روانشناسان در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجامدادهاند، کسانی که رمان میخوانند، میان انسانها بیشترین قدرت همدلی با دیگران را دارند و قابلیتی دارند با عنوان «تئوری ذهن» که در کنار آنچه خود به آن اعتقاددارند، میتوانند عقاید، نظر و علائق دیگری را مدنظر قراردهند و درباره آن قضاوتکنند.
آنها میتوانند بدون اینکه عقاید دیگران را ردکنند یا از عقیده خودشان دستبردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذتببرند.
تعجبی هم ندارد که کتابخوانها آدمهای بهتری باشند. کتابخواندن، تجربهکردن زندگی دیگران با چشم غیرواقعی است؛ یادگرفتن این نکته که چطور بدون اینکه خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی.
کتابخوانها به روح هزاران آدم و خرد جمعی همه این آدمها دسترسی دارند. آنها چیزهایی دیدهاند که غیرکتابخوانها امکان ندارد از آن سردربیاورند و مرگ انسانهایی را تجربهکردهاند که شما هرگز آنها را نمیشناسید.
آنها یادگرفتهاند که زنبودن چیست و مردبودن یعنی چه. فهمیدهاند که تماشای رنج دیگران یعنی چه. کتابخوانها بسیار از سنشان عاقلترند.
تحقیق دیگری در سال ۲۰۱۰ ثابتکرده که هرچهقدر بیشتر برای کودکان کتاب بخوانیم، «تئوری ذهن» در آنها قویتر میشود و در نهایت باعثمیشود این بچهها واقعاً عاقلتر شوند، با محیطشان بیشتر انطباق پیداکنند و قدرت درکشان بالاتر برود.
تجربههای قهرمانهای داستانها تبدیل به تجربههای خود خوانندهها میشود. هر درد و رنجی که شخصیت داستان میکشد، تبدیل به باری میشود که خواننده باید تحملکند. خوانندههای کتابها هزارانبار زندگیمیکنند و از هرکدام از این تجربهها، چیزی یادمیگیرند.
اگر دنبال کسی هستید که شما را تکمیلکند و فضای خالی قلبتان را پُرکند، میتوانید این کتابخوانها را در کافیشاپها، پارکها، متروها و... پیداکنید. چند دقیقه که صحبتکنید، آنها را بهجا خواهیدآورد.
کتابخوانها با شما حرفنمیزنند، با شما رابطه برقرارمیکنند.
آنها در نامهها یا پیامهایشان انگار برایتان شعر مینویسند. صرفاً به سوالاتتان جوابنمیدهند یا بیانیه صادرنمیکنند، بلکه با عمیقترین فکرها و تئوریها پاسخ شما را میدهند. شما را با دانش بالای کلمات و ایدههایشان مسحور خواهندکرد.
تحقیقات دیگری در دانشگاه برکلی نشانداده، کتابخواندن برای کودکان باعث میشود آنها کلماتی را یادبگیرند که هرگز در مدرسه به آنها یادنمیدهند.
به خودتان لطفکنید و با کسی قرار بگذارید که میداند چطور از زبانش استفادهکند.
آنها فقط شما را نمیفهمند، درکتانمیکنند. 👌
آدمها فقط باید عاشق کسی شوند که بتواند روحشان را ببیند. این آدم باید کسی باشد که به روح شما نفوذمیکند و به بخشهایی از روح شما دسترسی پیدامیکند که هیچکس دیگر قبلاً کشفش نکردهاست.
بهترین کاری که خواندن داستانها با آدمها میکند، این است که کاملنبودن شخصیتها باعث میشود ذهن شما سعیکند از ذهن دیگران سردربیاورد. اینجور آدمها توانایی همدلی پیدامیکنند. ممکن است همیشه با شما موافق نباشند، اما سعیمیکنند ماجراها را از زاویه دید شما ببینند.
آنها نهتنها باهوشند، که عاقل هم هستند.👌
باهوشبودن همیشه هم خوشایند نیست، اما عاقلبودن آدمها را تحریکمیکند. همیشه مقاومت در برابر آدمهایی که میشود چیزی ازشان یادگرفت، کمی سخت است. عاشق یک آدم کتابخوان شدن نهتنها کیفیت گفتوگو را بالا میبرد، بلکه باعث میشود سطح گفتوگو بالا برود.
برپایه تحقیقات، کتابخوانها به دلیل دایره وسیع واژگانشان و مهارتهای حافظه، آدمهای باهوشتری هستند. ذهن آنها در قیاس با آدمی معمولی که کتاب نمیخواند، توانایی درک بالاتری دارد و راحتتر و به شکل موثرتری میتوانند با دیگران ارتباط برقرارکنند.
قرارومدارگذاشتن با آدم اهل کتاب، به قرارگذاشتن با هزاراننفر میماند. انگار که تجربهای را که او با خواندن زندگی همه این آدمها بهدستآورده، در اختیار شما قراردهد، انگار با یک کاشف قرار گذاشتهباشید.
دكتر دشتی نيشابوری
o کتابخون شوید 👇👇
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر