۹۶ - سناریوی انتخاب رهبری
ماه رمضان از ۱۸ فروردین ۶۸ شروع شده بود. به همین دلیل دیگر از ناهاری که «بنیاد شهید» می آورد خبری نبود و اگر کسی به هر دلیل روزه نبود خودش مقداری غذا با خود می آورد و در گوشه ای آن را میل می کرد.
در اوایل اردیبهشت ۶۸ زنگ آخر به صدا در آمد. زنگی که دیگر به جای زنگ «ناهار و نماز» فقط «زنگ نماز» بود. طبق معمول اول به دبستان پسرم رفتم و او را به مدرسه ی خودم آوردم. ناهارش را به دستش دادم تا به مهد کودک برود و در آنجا آن را بخورد. بعد خودم هم به دلیل اشغال بودن دستشویی دبیران به سمت دستشویی دانش آموزان رفتم.
این اولین بار بود که به آنجا می رفتم. از درب که وارد شدم با کمال تعجب تعدادی از دانش آموزان را دیدم که مابین ردیف توالت ها و دستشویی ها ایستاده بودند و داشتند غذا می خوردند.!
با تعجب و شوخی به آنها گفتم :« چرا اینجا غذا می خورید مگر خوش منظره تر و خوش آب و هوا تر از اینجا پیدا نکردید؟!» بچه ها خندیدند و وقتی معصومه گفت :« تازه گاهی صدای ترومپت هم می شنویم» همه ی آنها از خنده ریسه رفتند.!!
بعد مریم گفت :« خانم مدیر گفته کسانی که عذر شرعی دارند و روزه نیستند نباید در « ملاء عام روزه خواری» کنند.!
من وقتی به دفتر مدرسه برگشتم موضوع را با خانم مدیر در میان گذاشتم و از او خواستم یکی از اتاق های مهد کودک را به این دانش آموزان اختصاص دهد تا مجبور نباشند ناهار خود را در بدترین جای ممکن بخورند. از فردای آن روز دانش آموزانی که روزه نبودند در یکی از اتاق های مهد کودک غذایشان را می خوردند.
مدرسه یک جامعه در مقیاس کوچک است. مدیر مدرسه باید از خرد جمعی معلمان برای اداره ی آن استفاده کند. نمی شود که مدیر از هدیه «روز معلم» دانش آموزان به معلمشان با خبر شود و آن هدیه را ضبط کند، اما با گذشت حدود سه هفته از ماه رمضان اطلاع نداشته باشد که دانش آموزان در توالت مدرسه غذایشان را می خورند.!!
مدیر یعنی اداره کننده، پس باید قبل از فرا رسیدن ماه رمضان جای مناسبی برای دانش آموزانی که به دلیل عذر شرعی قادر به گرفتن روزه نیستند، در نظر می گرفت و هنگام صدور دستور «غذا نخوردن در ملاء عام» محل مناسب صرف غذا را هم اعلام می کرد.!!
۴ خرداد ۶۸ عبدالعلی وزیری خواننده قدیمی موسیقی سنتی در سن ۷۸ سالگی درگذشت. او اولین خواننده ی مرد « برنامه گلها » در رادیو بود. برنامه ی گلها در زمان شاه طرفداران بسیاری داشت. در این برنامه اشعار زیبایی از شاعران بزرگ کشور چون حافظ، سعدی، مولوی و گاه از شاعران معاصر چون اخوان ثالث خوانده می شد و بعضی از همین اشعار را خوانندگان همراه با موسیقی سنتی می خواندند.
شنیدن این برنامه از رادیو، تاثیر زیادی بر شناخت ادبیات ایران و لطافت روحیه مردم داشت .
صبح روز ۱۴ خرداد ۶۸ حدود ۶ صبح زنگ تلفن خانه ی ما به صدا در آمد. محمد با عجله گوشی را برداشت. دوست محمد از اصفهان بود. او با لهجه گفته بود:« ممد از صبح زود تا الان آ، رادیو فقط تلاوت قرآن رو پخش می کوند. من فکر می کونم آ، که خمینی مردس.!» با شنیدن سخنان او محمد رادیو را روشن کرد. از رادیو تلاوت قرآن شنیده می شد.!
سرانجام در ساعت ۷ صبح که برنامه اخبار شروع شد، آقای محمد رضا حیاتی گوینده اخبار، خبر درگذشت خمینی را اعلام کرد. پیکر خمینی پس از طی مراسمی در مصلای تهران، دو روز بعد در محلی جدید با فاصله از بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
جمعیت زیادی در محل خاکسپاری حضور داشتند. بعدها شنیده شد که با اتوبوس حتی از روستاهای کشور، جمعیت برای این مراسم آورده شده بود. همچنین بعدا معلوم شد زمینی که برای دفن خمینی در نظر گرفته شده زمین کشاورزی بوده و به زور آن را گرفته بودند.!
در روز ۱۴ خرداد ۶۸ بلافاصله پس از مرگ خمینی جانشین او را معرفی کردند.!! ظاهراً پس از عزل منتظری در فروردین ۶۸ و وخامت حال خمینی در اردیبهشت ۶۸ بحث جانشینی او در بین مسئولان کشور مطرح شده بود.
در همان شبی که خمینی درگذشت تعدادی از مسئولان کشور در جماران دور هم جمع می شوند و پیرامون تعیین جانشین خمینی صحبت می کنند. این افراد از سران سه قوه، هیئت رئیسه خبرگان و برخی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی و افرادی نظیر خلخالی بودند.
در کتاب سند انتخاب ص ۱۵۶ چنین آمده:« امینی:« ...در آن جلسه گفته شد...باید برای آینده تصمیم بگیریم. موسوی خوئینیها می گوید:« صحبت شد که بعد از امام برای رهبری چه باید کرد؟ پس از مقداری سکوت، محمدی گیلانی(که لقب قاضی مرگ داشت)به خامنه ای گفت:« که چرا خود شما نباشید.؟» آیت الله مومن ، پیشنهاد تشکیل شورای رهبری را با حضور آیتالله منتظری مطرح می کند که با مخالفت روبرو می شود.!!
https://t.me/Khaterate_khanom_moalem
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر