✍🏿گزارش هشتم
بررسی دلایل مدیریتی و اقتصادی شکلگیری انقلاب ۵۷
🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍
✍🏿انقلاب ۵۷ ایران تحت تأثیر عوامل مختلفی ازجمله مشکلات مدیریتی، اقتصادی و سیاسی حکومت پهلوی رخ داد. در ادامه، به بررسی این عوامل پرداخته میشود:
🖍۱. افزایش درآمد نفت و بیانضباطی مالی شاه
در دهه ۵۰ شمسی، بهویژه پس از افزایش ناگهانی قیمت نفت در سال ۱۳۵۲، درآمدهای نفتی ایران بهشدت افزایش یافت. دولت پهلوی که برنامههای توسعه اقتصادی بلندپروازانهای را دنبال میکرد، هزینههای عمومی را بهصورت بیرویه افزایش داد. این افزایش درآمد به جای آنکه به توسعه متوازن اقتصادی منجر شود، به بیانضباطی مالی، تورم شدید و فساد اقتصادی منتهی شد.
پیامدهای این سیاستها:
افزایش شدید واردات کالاهای لوکس و وابستگی اقتصادی به غرب
رشد تورم و فاصله طبقاتی به دلیل توزیع نابرابر درآمدبیثباتی اقتصادی ناشی از افزایش نقدینگی و سوءمدیریت منابع
اجرای پروژههای بزرگ بدون برنامهریزی دقیق و نظارت کافی در نتیجه، بسیاری از مردم، بهویژه طبقات متوسط و پایین، شاهد افزایش هزینههای زندگی و کاهش قدرت خرید خود بودند، که این امر نارضایتی اجتماعی را تشدید کرد.
✍🏿۲. استبداد شاه و نقض قانون اساسی مشروطه
بر اساس قانون اساسی مشروطه، شاه باید نقش نمادین داشته و صرفاً سلطنت کند، نه حکومت. اما محمدرضا شاه با تضعیف مجلس، محدود کردن احزاب و سرکوب مخالفان عملاً به یک حاکم مطلقه تبدیل شد.
چگونه استبداد شاه منجر به بحران شد؟
لغو انتخابات آزاد و کنترل مجلس توسط دربارانحلال احزاب مستقل و تشکیل حزب فرمایشی "رستاخیز" در سال ۱۳۵۳
سرکوب مخالفان از طریق ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور)بیتوجهی به خواستههای مردم و نخبگان سیاسی
در نتیجه، نهادهای قانونی که میتوانستند بحرانهای اجتماعی و اقتصادی را مدیریت کنند، کاملاً تضعیف شدند. این استبداد، نارضایتی عمومی را افزایش داده و زمینه را برای انقلاب فراهم کرد.
✍🏿۳. فساد مالی گسترده در دربار و عدم برخورد شاه
یکی از مهمترین دلایل نارضایتی عمومی، فساد گسترده دربار و نزدیکان شاه بود. گزارشهای داخلی و بینالمللی نشان میدهند که بسیاری از مقامهای حکومتی و افراد نزدیک به شاه، از طریق رشوه، رانتخواری و معاملات مشکوک اقتصادی، ثروتهای کلان به دست میآوردند.
چرا شاه با فساد برخورد نکرد؟
بسیاری از فاسدان از خانواده سلطنتی و دربار بودند، و برخورد با آنها میتوانست اتحاد داخلی حکومت را تضعیف کند.
شاه به جای نظارت بر عملکرد اقتصادی، به دنبال اقتدارگرایی و سرکوب مخالفان سیاسی بود.نبود نهادهای مستقل قضایی و رسانهای باعث شد که فساد بهراحتی مخفی بماند و مجازات نشود.
✍🏿نتایج این فساد در سیستم
کاهش اعتماد مردم به حکومت و افزایش خشم عمومی فرار سرمایهها از کشور به دلیل رانتخواری و نبود شفافیت کاهش کارایی اقتصادی به دلیل مدیریت ناکارآمد و فاسد
✍🏿۴. سرمایهگذاریهای اقتصادی و سوءمدیریت منابع ملی
در دوره پهلوی دوم، ایران برنامههای صنعتی و عمرانی بزرگی را اجرا کرد، اما این برنامهها به دلیل فساد، نبود برنامهریزی و نابرابری در توزیع منابع با مشکلات جدی مواجه شد.
مشکلات سرمایهگذاریها:
✍🏿تمرکز بر پروژههای لوکس و پرهزینه مثل جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بهجای توجه به زیرساختهای اساسی
عدم توازن در سرمایهگذاری بین شهر و روستا، که باعث افزایش مهاجرت و حاشیهنشینی شد
وابستگی بیشازحد به نفت، بدون توسعه صنایع پایدار و بومی
آسیبهای این سوءمدیریت:
افزایش وابستگی کشور به واردات و تضعیف تولید داخلی
افزایش نارضایتی کشاورزان و طبقات کمدرآمد
ناکارآمدی صنایع ایجادشده، که اغلب با وامهای کلان دولتی و بدون بازده اقتصادی بودند
✍🏿۵. کاهش نظارت و ضعف در نظام حکمرانی شاه
یکی از مهمترین مشکلات حکومت پهلوی، عدم وجود سیستم نظارتی کارآمد و ضعف در تصمیمگیریهای کلان بود. شاه تمام قدرت را در دست داشت و هیچ نهادی برای مشورت یا کنترل تصمیمات او وجود نداشت.
پیامدهای این ضعف حکمرانی:
تصمیمگیریهای اقتصادی و سیاسی بدون مشورت با نخبگان و کارشناسان
افزایش قدرت تکنوکراتهای غیرمنتخب که به مردم پاسخگو نبودند
عدم انعطافپذیری حکومت در برابر اعتراضات و نارضایتی عمومی
در نهایت، این نظام تصمیمگیری بسته و غیرپاسخگو باعث شد که شاه نتواند نارضایتیهای اجتماعی را بهدرستی درک کند و بهموقع اصلاحات انجام دهد. همین مسئله زمینهساز گسترش اعتراضات و انقلاب شد.
✍🏿جمعبندی و نتیجهگیری
عوامل مدیریتی و اقتصادی نقش کلیدی در سقوط حکومت پهلوی و وقوع انقلاب ۵۷ داشتند. بیانضباطی مالی، فساد گسترده، سوءمدیریت اقتصادی، استبداد سیاسی و ضعف حکمرانی همگی باعث شدند که نارضایتی عمومی به اوج برسد. در نهایت، شاه نتوانست بحرانهای پیشآمده را کنترل کند و انقلاب پیش آمد. .
پنجشنبه
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
https://t.me/ghalamemoalem/21682
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر