۱۴۰۴ شهریور ۲۵, سه‌شنبه

شعر زن ،زندگی ، آزادی

زن ، زندگی ، آزادی 

زن، زندگی، آزادی،
فریادی از دل بیدادی.

شعاری کهن، اما نو،
پیوند امید و آرزو.

بر دیوار شهر، نوشته شد،
در شب‌های تار، سروده شد.

جنبش چو رود، روان و رها،
به هر کوچه آورد صدا.

تجربه‌ها گواهی دهند،
که فردا به پیروزی رسند.

اگر تداوم، اگر گسترش،
شکوفا شود باغ سرخ و خوش.

بی‌خستگی، با شور و نیرو،
ره می‌سپریم تا صبح پیرو

فداکار آن‌که جان بر کف دهد،
توان قدرت از بنیاد برکَنَد.

نفسش برای خویش ارزشی ندارد،
که آرامش به دیگران سپارد.

به خاک و مال خود دل‌بسته نیست،
که در نگاه او، جز حق، چیزی نیست.

به شعله‌ی جان، شب سیاه بشکند،
امید و امنیت به مردم آورد.
.
      سه  شنبه
   ۲۵     شهریور  ۱۴۰۴
https://chat.whatsapp.com/EBVBDGtD5OS9YSyZ5ZhL5A?mode=ems_copy_c
https://t.me/ghalamemoalem
https://chat.whatsapp.com/EBVBDGtD5OS9YSyZ5ZhL5A?mode=ems_copy_c
https://t.me/ghalamemoalem

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر