۱۳۹۵ آبان ۲۵, سه‌شنبه

" شعر گوش شنوا کو از نسیم شمال"

چند کشی نعره که قانون خدا کو گوش شنوا کو آنکس که دهد گوش به عرض فقرا کو گوش شنوا کو مردم همگی مست و ملنگند به بازار از دین شده بیزار انصاف و وفا وصفت و شرم و حیا کو گوش شنوا کو در علم و ترقی همه آفاق عوض شد اخلاق عوض شد ما را به سوی علم و یقین راهنما کو گوش شنوا کو در خانه همسایه عروسی است آملا به به بارک ا… آن شاخه نباتی که شود قسمت ما کو گوش شنوا کو افکنده دو صد غلغله بر گنبد گردون صوت گرامافون جوش علما و فضلا و فقها کو گوش شنوا کو هر گوشه بساطی ز شراب و ز قمار است دیگی سر بار است ای مسجدیان امر به معروف شما کو گوش شنوا کو پرسید یکی رحم و مروت به کجا رفت گفتم به هوا رفت مرغی که برد کاغذ ما را به هوا کو گوش شنوا کو یک نیمه ایران ز معارف همه دورند نیمی شل و کورند اندر کف کوران ستمدیده عصا کو گوش شنوا کو دیدم به باغی فقرا دسته به دسته بر سبزه نشسته فریاد کشیدند همه اشرف ما کو گوش شنوا کو سید اشرف الدین حسینی ( نسیم شمال ) http://bbarg.persianblog.ir/post/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر