۱۴۰۱ خرداد ۲۹, یکشنبه

داستانی آموزنده

داستانی آموزنده از روزگار ما
توجه کنید
✍✍✍✍✍

 دیوانه‌ای در بالا دست رودخانه

می‌گویند دو دوست در کنار رودخانه‌ای می‌رفتند. ناگاه فردی را دیدند که در آب افتاده و کمک می‌طلبد. یکی از دو دوست،‌ خود را به آب زد و نجاتش داد. هنوز نفس تازه نکرده بود که دومین فرد را دید که آب می‌بردش. باز به داخل رودخانه پرید و او را هم نجات داد.
دقایقی نگذشت که سومین شخص را دید که درون رودخانه، فریادکشان کمک می‌خواهد؛ هر چند خسته بود اما نتوانست بی‌تفاوت باشد و باز هم خود را به آب زد و نجاتش داد.

دوستش که تا آن زمان کاری نکرده بود با دیدن این صحنه ها، به بالا دست رودخانه دوید و وقتی برگشت، دوست دیگرش به او گفت که چندین نفر دیگر را هم نجات داده ولی ساعتی است که دیگر، رودخانه آدم نمی‌آورد.

دوستی که به بالای رودخانه رفته بود گفت:‌ وقتی دیدم رود این همه آدم می‌آورد، با خود گفتم حتماً‌ علتی در بالا دست هست. چون بدانجا رفتم،‌ پلی دیدم که دیوانه‌ای در میانش ایستاده و هر که از آن می‌گذرد را درون آب می‌اندازد. دیوانه را گرفتم و به خانواده‌اش در روستای مجاور سپردم. علت این که ساعتی است رودخانه آدم نمی‌آورد، همین است.
حکایت آشنای این روزهای ما...
خیرین و نیک‌خواهان با دل و جان در پایین دست در تلاش‌اند و خسته از افزایش روز افزون نیازمندان، اما کاش دوستی پیدا می‌شد و یه سری به بالادست می‌زد، مشکل آنجاست!
نتیجه گیری از داستان 
✔️✔️✔️✔️

سلام دقیقا این شرایط امروز جامعه ماست حکومت فاسد در بالادست فوج فوج مردم را به رودخانه خروشان فقر می اندازد
و در پائین دست مردم را با ابزار دین تشویق و تبلیغ میکند تا غرق شدگان در فقر ( خودساخته) را نجات دهند

https://t.me/ghalamemoalem

https://chat.whatsapp.com/JmVFo2NPIkk0eYg5zP8zd1

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر