۱۶۰- معلمی در «زمانه ی جنایت» و «دیوانگی اداری»
با پایان امتحانات خرداد ۷۳، من به نزدیکترین آموزشگاه رانندگی مراجعه کردم. گواهینامه ی رانندگی خود، که در سال ۶۰ گرفته بودم را نشان دادم. این گواهینامه را یک بار تمدید اعتبار کرده بودم. از مسئول آموزشگاه خواستم چند ساعت با ماشین آموزشگاه و چند ساعت هم با ماشین خودم به من آموزش بدهند. این کار در تیرماه انجام شد.
۸ تیر ماه ۷۳ شش ماه پس از قتل کشیش هایک هوسپیان مهر، کشیش طاطاوس میکائیلیان رئیس شورای کشیشان پروتستان پس از ترک خانه در تهران ناپدید شد. جسد او در ۱۱ تیرماه درحالی که با اصابت چند گلوله به سرش کشته شده بود پیدا شد.! او یکی از بنیانگذاران کلیسای جماعت ربانی بود و در مدرسه « گوهر» وابسته به کلیسای انجیلی ارمنیان به عنوان معلم، معاون و مدیر مشغول خدمت بود.
میکائیلیان در سال ۴۹ خورشیدی مدیریت « انجمن کتاب مقدس ایران » را بر عهده گرفت و سپس در مقام دبیر اجرایی شورای کلیسای انجیلی ایران خدمت نمود. او حدود ۶۰ کتاب مذهبی و اخلاقی را ترجمه کرده بود.
میکائیلیان یک ماه قبل از قتلش در کنفرانسی در قبرس گفته بود:« جمهوری اسلامی با مسیحیان همانند شهروندان درجه دو رفتار می کند. آنها نجس خطاب می شوند. اجازه ی ساخت کلیسا و انتشار کتاب مقدس را ندارند و دیکتاتوری مذهبی در ایران را با قرون وسطی مقایسه کرد.»
از طاطاوس میکائیلیان به عنوان یکی از قربانیان « قتل های زنجیره ای » یاد می شود.
در اولین هفته ی مرداد ۷۳ حدود ۹ صبح در کمال تعجب از اداره آموزش و پرورش منطقه ی ۸ تهران به منزل من تلفن زدند و گفتند:« هر چه سریعتر خود را به کارگزینی منطقه معرفی کنید.»!! بلافاصله حاضر شدم و محمد مرا با ماشین «رنو» خودمان، حدود ساعت ۱۱ به کارگزینی منطقه ۸ رساند. من خود را به مسئول مربوط معرفی کردم و از پیام تلفنی امروز صبح سخن گفتم. آن آقا گفت:« با انتقال شما به منطقه ی ما موافقت شده اما طبق بخشنامه ای که به ما داده شده شما می توانید یک بار دیگر هم تقاضای انتقال بدهید و به منطقه ی نزدیکتر به محل سکونت تان بروید.!!
در کمال ناباوری فرم جدیدی که به دست من داد را همانجا پر کردم و این بار منطقه ۴ را انتخاب نمودم. می دانستم این منطقه پهناور است و تا نزدیک چهار راه پاسداران و لویزان را شامل می شود. وقتی فرم را به دست مسئول کارگزینی دادم پرسیدم جواب این انتقالی کی می آید.؟ او گفت:« حداکثر تا دو هفته ی دیگر». باز پرسیدم جریان چیست؟ گفت:« اداره ی کل خواسته بداند چه کسانی واقعا خواهان انتقال به مناطق مورد تقاضا شان هستند به همین خاطر در بخشنامه ای که به مدارس فرستادند نوشته بودند که فقط از منطقه ۱۴ به بالا انتقالی صورت می گیرد.»!!
با این توضیح من دیگر کاملا مطمئن شدم که مدیر کل آموزش و پرورش تهران، یعنی همان دایی مدیر« بند انداز» دبیرستان ما و همکارانش که چنین طرحی داده اند، از سلامت روان محرومند.!!
آنها با این کار خود بسیاری از معلمان تهران را از حق انتقال محروم کرده بودند.!!
در پایان مرداد ماه، من از منطقه ۸ به منطقه ۴ منتقل شدم.!! یعنی در طی یک سال دوبار تقاضای انتقال دادم و هر دو بار موافقت شد.!! پس از مراجعه به مقطع متوسطه و دیدن آدرس دبیرستان هایی که به خانه ی من نزدیک بودند، از مسئول مقطع متوسطه خواستم مرا در نزدیکترین دبیرستان به منزلم بفرستد.
سرانجام ۲۴ ساعت تدریس من در دو دبیرستان تقسیم شد. ۱۲ ساعت در دبیرستان حقیقت در منطقه ی لویزان و ۱۲ ساعت در دبیرستان پروین اعتصامی در خیابان استاد حسن بنا، چهار راه پیاله. البته چهار راه پیاله نام قدیم این چهار راه بوده است. این طور که شنیدم قبل از انقلاب در این چهار راه مغازه مشروب فروشی وجود داشته است.
https://t.me/Khaterate_khanom_moalem
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر