۱۵۹- سیاست های جمعیتی،بمب گذاری، سختی ها و موفقیت ها
با پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی خمینی به ملت ایران، سیاست اصلی جمعیت در کشور، تشویق خانواده ها (با پرداخت وام و زمین شهری) بود. حکومت مردم را به بچه دار شدن و «افزایش مسلمانان» تشویق می کرد.!!
در دهه ۶۰ با رشد جمعیت رو به رو شدیم و با ورود به دهه ۷۰ علاوه بر برداشتن مشوق ها، « تنظیم خانواده» در اولویت قرار گرفت. در خرداد ۷۲ « قانون تنظیم خانواده » را مجلس تصویب کرد. در این قانون ، سیاست تنبیهی برای کنترل جمعیت پیش بینی شد.! از جمله عدم پرداخت حق عائله مندی به فرزندان چهارم به بعد هر خانواده که پس از یک سال از تصویب این قانون, در سال ۷۳ متولد می‌شوند. امتیازاتی مثل مرخصی بارداری و زایمان، بیمه و مهد کودک نیز لغو می شود.
در اواسط اردیبهشت ۷۳ در دومین زنگ تفریح، تازه از کلاس به دفتر دبیرستان وارد شده بودم که معاون مدرسه نزد من آمد و گفت:« همسر شما پای تلفن است و با شما کار دارد.» به سمت میز خانم معاون رفتم و گوشی تلفن را از روی میز برداشتم. محمد بود. گفت :« یک ماشین رنو۵ دست دوم برایت خریدم. الان در دفترخانه اسناد رسمی در میدان «نارمک »هستم، بیا اینجا تا آن را به نام خودت کنم.» موضوع را به معاون مدرسه گفتم. او هم با صدای بلند به همه ی همکاران گفت:« خانم ها یک خبر خوش، شوهر خانم… می خواهد برایش ماشین بخرد و زنگ زدند و گفتند بیا دفترخانه اسناد رسمی.» همکاران با حالت شادی و خنده به شوخی گفتند:« بدو برو تا پشیمان نشده.!» من با تاکسی خود را به دفترخانه رساندم و پس از امضای مدارک، با همان ماشین همراه محمد به خانه رفتیم. محمد گفت :« این ماشین را با بقیه پولی که از خرید آپارتمان مانده بود خریدم. خواستم که کمی از لطف تو را در مهریه معنوی و فروش طلاهایت برای خرید خانه را جبران کنم.» منظورش از «مهریه معنوی»، یک جلد قرآن و یک جلد نهج‌البلاغه مهریه ی من بود. محمد حدود پنجاه هزار تومان هم به من داد و گفت یک تکه طلا هم به سلیقه ی خودت بخر.!
من هم با گذاشتن ۳۴ هزار تومان پس انداز خود بر روی آن، ازمغازه طلا فروشی در میدان کلانتری که نزدیک دبیرستان بود یک دست بند خریدم.
در ۲۸ خرداد ۷۳ ارتفاع آب دریاچه ارومیه بیش از یک متر افزایش یافت و بالغ بر ۱۰ هکتار اراضی مرتعی و کشاورزی در آذربایجان غربی زیر آب رفت. بر اساس برخی آمار، میزان آب دریاچه ارومیه در سال های پرآبی به ۳۲ میلیارد متر مکعب می رسید.
۳۰ خرداد ۷۳ خبر انفجار بمب در حرم امام رضا در شهر مشهد بازتاب غم انگیزی داشت. در این واقعه ۲۶ نفر کشته و بیش از ۳۰۰ نفر زخمی شدند. ابتدا اعلام کردند که یک گروه تروریستی پاکستانی مسئولیت بمب گذاری را پذیرفته است اما بعد جمهوری اسلامی مجاهدین خلق را مسئول بمب گذاری معرفی کرد.
عید سال ۷۴ که با ماشین رنو به مشهد رفتیم از یکی از خادمان در مورد انفجار بمب سئوال کردم. او گفت:« قبل از انفجار به همه خادمان حرم گفتند از حرم بیایید بیرون»!!! در جریان پرونده قتل های زنجیره ای معلوم شد این بمب گذاری بخشی از کار های صورت گرفته توسط باند سعید امامی مامور وزارت اطلاعات بوده است.!!!
با پایان سال تحصیلی دانش آموزان من نتایج درخشانی در سه کلاس اول انسانی به دست آوردند. همان کلاس هایی که در هر یک از آنان ۱۳ دانش آموز مردودی وجود داشت. یک سال تلاش آموزشی و رفت و آمد من در مسیری که علاوه بر تعویض سه اتوبوس باید فاصله ی ایستگاه های آنها را هم پیاده و با عجله طی می کردم، به نتیجه‌ی خوبی رسید. تدریس در دبیرستانی که مدیر آن، یعنی همان خانمی که قبلاً کارگر« بند انداز» بود و به جای مدیریت آموزشی، رفتاری « خاله زنکی» را در پیش گرفته بود.!!!
https://t.me/Khaterate_khanom_moalem
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر