پیام رسیده
به
هفته نامه قلم
تحلیلی از تجمع ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ معلمان
🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍
🔴 تحلیل جامعهشناختی شکست فراخوان ۱۱ اردیبهشت و راههای بازسازی کنش جمعی
✍ فاطمه زندکریمی، فعال صنفی فرهنگیان #سنندج
در روز یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۴، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، که متشکل از ۱۵ تشکل از ۲۵ تشکل سالیان قبل می باشد، فراخوانی برای تجمع سراسری معلمان صادر کرد؛ با توجه به عدم حضور تشکل های سراسر ایران در این شورا، این فراخوان با استقبال بسیار اندک بدنه معلمان در سراسر کشور مواجه شد. این رخداد اگرچه در ظاهر یک ناکامی مقطعی به نظر میرسد، اما از منظر جامعهشناختی، نشانهای از یک بحران عمیقتر در پیکره جنبش صنفی معلمان است که در صورت بیتوجهی، میتواند به تضعیف یا فروپاشی تدریجی آن منجر شود.
✅ دلایل جامعهشناختی شکست فراخوان
۱. فرسایش سرمایه اجتماعی و گسست اعتماد عمومی
جنبش معلمان ایران در دهه گذشته، همواره از سرمایه اجتماعی بالایی برخوردار بود. این سرمایه متکی بر اعتماد متقابل، انسجام درونی و باور به کنش جمعی بود. اما سرکوبهای مداوم، بیپاسخ ماندن مطالبات، و سکوت یا انفعال نهادهای صنفی در بزنگاههای حساس، موجب تضعیف شدید این سرمایه شده است. هنگامی که معلم احساس کند که در اعتراضات تنها رها میشود و پشتیبانی سازمانیافتهای وجود ندارد، مشارکت خود را کنار میگذارد.
۲. گسست نمادین میان رهبری و بدنهی جنبش
در نظریههای جنبشهای اجتماعی، زمانی که نهادهای رهبری نتوانند نمایندگی واقعی مطالبات بدنه را برعهده بگیرند، دچار بحران مشروعیت میشوند. شورای هماهنگی که زمانی نماد ایستادگی، امید و همبستگی معلمان سراسر ایران بود، امروز با انتقادهای جدی درباره بسته بودن ساختار تصمیمگیری، نبود شفافیت در مجمع عمومی، خروج تشکل ها، و ناتوانی در همگرایی با همه تشکل ها در نتیجه، بدنه جنبش انگیزهای برای همراهی با فراخوانها ندارد.
۳. نادیده گرفتن تحولات روانی و اجتماعی معلمان
معلمان ایران، تحت فشار شدید اقتصادی، روانی و امنیتی قرار دارند. در چنین شرایطی، هرگونه فراخوان نیازمند پیام مؤثر، انگیزش جمعی، و چشمانداز روشنی از تأثیرگذاری است. فراخوان اخیر نه تنها از این مؤلفهها بیبهره بود، بلکه با واژگان تکراری و بدون ابتکار ارائه شد و نتوانست با شرایط ذهنی امروز فرهنگیان پیوند برقرار کند.
۴. فرسودگی راهبردی و کمتوجهی به شیوههای نوین کنشگری
جنبش معلمان بیش از حد بر تجمع خیابانی بهعنوان الگوی اعتراض تأکید داشته، در حالی که شرایط امروز، بهویژه با شدت یافتن محدودیتهای امنیتی، ایجاب میکند که از روشهای متنوعتری چون کنشهای فرهنگی و رسانهای، و شبکهسازی منطقهای بهره گرفته شود.
📍پیامدهای اجتماعی و سیاسی این شکست
شکست فراخوان ۱۱ اردیبهشت را باید هشداری جدی تلقی کرد. این اتفاق نهفقط یک کنش ناموفق، بلکه نشانهای از بحران در هویت جمعی جنبش معلمان است. مهمترین پیامدهای این وضعیت عبارتاند از:
-کاهش مشارکت و انفعال عمومی بدنهی فرهنگیان
-افت شدید اعتماد به نهادهای صنفی رسمی
-امکان ظهور بدیلهای فرصتطلب و بیپشتوانه
-از دست رفتن مشروعیت اجتماعی شورا بهعنوان سخنگوی جنبش
-تضعیف روحیه مقاومت و مطالبهگری در بدنه معلمان
✅ راهکارهای پیشنهادی برای بازسازی جنبش صنفی
۱. بازسازی اعتماد از طریق شفافیت و پاسخگویی عمومی
شورای هماهنگی باید در برابر بدنه معلمان پاسخگو باشد. ارائه گزارشهای علنی از روند تصمیمگیریها، اعتراف به ضعفها، و جلب مشارکت معلمان در تعیین راهبردها گامی ضروری برای بازسازی اعتماد است.
۲. آغاز گفتوگوی درونصنفی در قالب مجامع با تشکیل مجمعهای استانی، نشستهای آزاد صنفی، و دعوت از کنشگران مستقل برای آسیبشناسی گذشته، میتواند راهی برای احیای مشارکت عمومی باشد.
۳. بهروز کردن شیوههای کنشگری
فراخوانها باید با تحلیل وضعیت روانی، امنیتی و رسانهای همراه باشند. شیوههایی چون اعتراضهای نمادین و همکاری با نهادهای مدنی دیگر، قابلیت تحرکپذیری بیشتری دارند.
۴. حمایت فعال از معلمان در معرض خطر
اطلاعرسانی منظم درباره وضعیت بازداشتشدگان، احضارشدگان بدون توجه به طیف بندی و بلدسازیهای باندی، و دفاع رسانهای و حقوقی از معلمان تحت فشار، میتواند به بازسازی حس همبستگی کمک کند.
۵. اصلاح ساختار درونی شورای هماهنگی
لازم است ساختار شورا از حالت متمرکز و بسته به شورایی واقعی و مشارکتی با همگرایی همه تشکل ها تبدیل شود. انتخابات و مجمع عمومی بر اساس اساسنامه و شفاف باشد. تصمیمگیریها باید با نظرخواهی از شوراهای استانی و بدنه فعالان صنفی انجام شود.
📌 نتیجهگیری:
جنبش معلمان ایران، برخلاف ظاهر کنونی، هنوز ظرفیت بالایی برای احیا و تأثیرگذاری دارد؛
📎 ادامه متن را در این لینک
بخوانید.
کانال چالش صنفی معلمان ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر