۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۹, جمعه

خاطرات شمار ۱۶۶ خانم معلم نوازش مستضعفین اسلامشهر

۱۶۶-نوازش مستضعفین اسلامشهر

در آخرین سه شنبه سال ۷۳ یعنی شب چهارشنبه سوری، با صدای مهیبی که از کوچه به گوش رسید هراسان خود را به درب منزل رساندم. دود غلیظی از خانه ی سمت چپ ما بیرون می زد.! پسر ۱۳ یا ۱۴ ساله ی همسایه به سرعت و وحشت زده از لای درب بزرگ و آهنین خانه شان بیرون آمد. از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ او در حالی که نفس نفس می زد و دستان سیاه شده و دود زده ی خود را به من نشان می داد گفت:« لوازم آتش بازی در انبار خانه مان ترکیدند.» 
مادرش قبلا به من گفته بود که این پسرش بازیگوش است و کارهای خطرناکی انجام می دهد.! دو پسر جوان همسایه سمت راست خانه ما به داخل حیاط رفتند و با باز کردن شیر آب، به کمک شلنگی که به آن وصل بود آب زیادی به انبار پاشیدند و مانع از آتش سوزی شدند. در آن ساعت کسی جز همان پسر، در خانه نبود و انبار خانه شان در قسمت حیاط قرار داشت.

در سال ۷۳ حزب جبهه ملی مجدداً به رهبری ادیب برومند احیا شد. این حزب از خرداد ۶۰ که تظاهراتی علیه لایحه قصاص انجام داد، توسط خمینی، مرتد اعلام شد و دیگر فعالیت عمومی نداشت. جبهه ملی مطابق اساسنامه خود بر جدایی دین از حکومت تاکید دارد.

من و اعضای خانواده برای تعطیلات نوروز با همان ماشین « رنو» راهی مشهد شدیم. کارکنان حوزه ستادی آموزش و پرورش معمولاً از امکانات «خانه معلم» هایی که در شهرها وجود داشت در سفرهایشان استفاده می کردند ولی معلمان را به مدارس می فرستادند. مدارسی که برای استفاده معلمان و خانواده شان در نظر گرفته بودند، کلاس هایی بود که گاه حتی میز و نیمکت آن را هم بیرون نبرده بودند بلکه آن ها را روی هم انباشته کرده و بعد گلیم کوچکی در نیمه باقی مانده پهن کرده بودند.!
 
سال ۷۴ به نام «انضباط مالی و اقتصادی» توسط خامنه ای نامگذاری شد. این اولین بار بود که سال نامگذاری می شد. ما پس از مشهد به  سمت جنوب کشور برای دیدن اقوام رفتیم و قبل از سیزده بدر به تهران برگشتیم.

۱۵ فروردین ۷۴ رانندگان مینی بوس و اتوبوس در اسلامشهر کرایه ها را ۵۰ درصد افزایش دادند و همین امر چون جرقه ای آتش نارضایتی مردم آن منطقه را که با فقر و انواع محرومیت روبه‌رو بودند را شعله ور ساخت و به خیابان ها ریختند. رفسنجانی رئیس جمهور وقت بود و مثل اعتراضات کوی طلاب در مشهد، با روش خودش به نوازش مستضعفین دست زد و به سرکوب مردم معترض پرداخت.!! 
نبود آب آشامیدنی،مدارس چهارنوبته، قطعی برق و کوچه و خیابان های بدون آسفالت اسلامشهر، نبود درمانگاه و گاز از جمله مشکلات مردمی بود که از روستاها و شهرهای کوچک به سمت تهران آمده و در حاشیه ی آن ساکن شده بودند. اغلب اهالی در تهران کار می کردند و با مینی بوس یا اتوبوس های کهنه خود را به تهران می رساندند.
افزایش ۵۰ درصدی کرایه حمل و نقل بعد از تعطیلات عید، مردم را خشمگین کرد و موجب اعتراض گسترده آنان شد.
مغازه، ساختمان های دولتی و پاسگاه به تصرف مردم در می آید. یکی از مأموران نیروی انتظامی کشته می شود. سپس نیروی ویژه به محل می رسد و شروع به سرکوب می کند. کاوه شیرزاد که ساکن اسلامشهر و دانش آموز دبیرستانی بوده گفته است:« یک تویوتا که پشتش سلاحی شبیه دوشکا بود و کسی پشت آن ایستاده بود و شلیک می کرد.» (فصل نامه پژوهش های مدیریت انتظامی سال ۱۳شماره ۳ به نقل از معاونت آموزش نیروی انتظامی :«…در اوایل سال ۷۴ در اسلامشهر یگان بر آن شد تا نحوه ماموریت هایی که به وسیله ی سلاح رزمی مانند تیربار گرینف، دوشکا و… بود تغییر اساسی دهد.»)

معترضین, یا همان مستضعفین، به شدت سرکوب، کشته، بازداشت و زندانی می شوند. تعداد کشته‌ها توسط افراد مختلف از ۳۰ تا ۵۰ نفر و گاه بیشتر روایت شد و بازداشت شدگان تا ۱۰۰۰ نفر گفته شد.
 
روز ۱۶ فروردین ۷۴ حکومت یک راهپیمایی راه انداخت و ایرنا این خبر را داد:« … راهپیمایان با سردادن شعارهایی بر ضد آشوبگران، حمایت خود را از نظام مقدس جمهوری اسلامی و مسئولان کشور ابراز کردند.»!!!
https://t.me/Khaterate_khanom_moalem
   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر