👈🏽آسیبشناسی عدم استقبال از تجمع ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ معلمان: بحران اعتماد، انسداد ارتباط، و شکافهای درونی
🖍🖍🖍🖍🖍🖍
👈🏽بر اساس اصول علمی ارتباطات، یکی از دلایل اصلی ضعف عملکرد شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، نبود ارتباط مؤثر و مداوم بین هیئتمدیرهها و بدنهی اعضا است. این قطع ارتباط، تصمیمگیریها را ذهنی و غیرواقعی کرده است و منجر به بیاعتمادی شده است.
👈🏽یکی دیگر از آسیبهای جدی، بیتوجهی تشکلها به برگزاری منظم مجامع عمومی است. هرچند شرایط امنیتی سخت باشد، تشکلها نباید از حق خود عقبنشینی کنند. اگر یک بار برای مجمع عمومی مجوز داده نشد، باید دو هفته بعد تکرار شود، حتی در فضای باز، پارک، یا خیابان. بر اساس پاسخ نماینده وزارت کشور، چون تشکلها عضو رسمی ندارند، افراد حاضر در جلسه با امضا میتوانند به عنوان اعضای رسمی شناخته شوند. این موضوع در مجمع کانون صنفی معلمان در سینمای آبی پیروزی نیز مطرح و تأیید شد.
👈🏽تجمع ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ با استقبال بسیار ضعیفی مواجه شد. پرسش این است: آیا تنها دلیل آن سرکوب و ترس بود؟
قطعاً نه.
دلایل متعدد دیگری نیز مطرحاند:
👈🏽1. قطع ارتباط شورای هماهنگی با بدنه معلمان؛ ارتباط تنها به بیانیه و کانال تلگرام محدود شده و فاقد گفتوگوی مستمر و واقعی با معلمان شده است.
👈🏽2. فاصله زمانی طولانی بدون اقدام میدانی؛ از خرداد ۱۴۰۱ تا اردیبهشت ۱۴۰۴ نزدیک به ۳ سال شورای هماهنگی هیچ تجمع یا اعتصاب سراسری برگزار نکرد که باعث ریزش امید و اعتماد شد
👈🏽این سکوت و بیعملی، نه تنها باعث کاهش سرمایه اجتماعی شورا شده، بلکه پیوند عاطفی و اخلاقی میان شورا و بدنه فرهنگیان را نیز تضعیف کرده است. بیتفاوتی در برابر رنج معلمان زندانی، یعنی بیتفاوتی به قلب جنبش صنفی..
👈🏽3. نفوذ جریانهای خاص یا امنیتی در بدنه شورا؛ برخی از معلمان معتقدند حضور افراد نفوذی و تأثیرگذار بر انفعال شورا نقش داشته است.
👈🏽4. نفوذ ایدئولوژیهای خاص سیاسی یا شبهایدئولوژیک؛ این موضوع باعث دلسردی بخش زیادی از معلمان با گرایشهای متفاوت شده است.
👈🏽5. وجود چهرههای مسئلهدار در کانون صنفی معلمان؛ افرادی با سابقه مالی مبهم در شرکت تعاونی سرمایهگذاری فرهنگ و دانش بر اعتماد عمومی لطمه زده است.
6. بیتفاوتی به وضعیت معلمان زندانی و اخراجی
یکی از اصلیترین رسالتهای تشکلهای صنفی، دفاع فعال و بیوقفه از حقوق معلمان تحت ظلم و فشارهای سیاسی و امنیتی است. با این حال، شورای هماهنگی از سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۴، در قبال زندانی شدن و اخراج حدود ۲۵ معلم، عملکردی سرد، منفعل و نمادین داشته است.
👈🏽در اغلب موارد، تنها به انتشار یک بیانیه ساده یا ارسال چند پیام در فضای مجازی بسنده شده است؛ در حالی که انتظار بدنه فرهنگیان این بود که:
شورای هماهنگی با برگزاری تجمعات اعتراضی سراسری، از بازداشتشدگان حمایت عملی کند.
به شکل مداوم، هماهنگ، و برنامهریزیشده پیگیر حقوق این معلمان باشد، نه فقط واکنشی و گذرا.
از اعتراضات آرام و مدنی در سطح مدارس یا ادارات آموزشوپرورش برای حفظ حساسیت عمومی بهره ببرد.
👈🏽با خانوادههای معلمان زندانی ارتباط مستمر و علنی برقرار کند تا این خانوادهها احساس نکنند که فراموش شدهاند.
کمیتهای ویژه برای مستندسازی، پیگیری حقوقی و رسانهای پروندههای معلمان زندانی تشکیل دهد.
7. دو شقه شدن شورا در اثر اختلافات داخلی از آذر ۱۴۰۳، که باعث سردرگمی و چنددستگی میان معلمان شد.
8. سکونت اعضای هیئتمدیره در استانهای دیگر؛ مثلاً حضور افراد ساکن در لاهیجان در کانون صنفی معلمان
که بهلحاظ اساسنامهای محل اشکال و ایجاد نارضایتی است.
9. عدم استفاده از ظرفیت زنان فعال و توانمند؛ چرا در انتخاب دبیرکل تهران، از زنان عضو هیئتمدیره استفاده نشد؟ این نیز محل گلایه است.
👈🏽پیشنهادها:
۱-ایجاد گروه مشاوران بیطرف از معلمان پیشکسوت با تجربه صرفاً برای پیشنهاد (بدون حق رأی در تصمیمات هیئتمدیره).
۲-برگزاری نشستهای نقد و بررسی پس از هر تجمع برای شناسایی نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت.
۳-راهاندازی جلسات گفتوگوی مستقیم بین دو شاخهی شورای هماهنگی با حضور واسطههای بیطرف برای کاهش شکاف و رسیدن به اتحاد.
۴-احترام به حق تصمیمگیری جمعی و شفافیت در عملکرد در همه سطوح شورا.
👈🏽اگر این مسیر اصلاح نشود، نه تنها شورای هماهنگی، بلکه اعتماد عمومی به کلیت فعالیتهای صنفی فرهنگیان در معرض فروپاشی قرار خواهد گرفت.
👈🏽درخت اتحاد اگر خشک شود
صدای حق، بیصدا، خاموش شود
اگر دل از دل معلم جداست
خزان امید، بیپایان رواست
یکشنبه
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
https://t.me/ghalamemoalem
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر