۱۲۳ - وضعیت بد اقتصادی کشور پس از جنگ
۱۰ دیماه ۶۹ سالگرد ازدواج من ومحمد بود. محمد شب که به خانه آمد یک کتاب به همراه یک نامه به من هدیه کرد. در آن نامه نوشته بود ببخشید که به دلیل عدم امکانات مالی نتوانستم یک قطعه طلا برای شما بخرم ولی امیدوارم در آینده با بهتر شدن اوضاع اقتصادی کشور، بتوانم برایت یک سرویس طلا خریداری کنم.
متاسفانه این وعده ی او هیچ وقت تحقق نیافت.!!
روز دوشنبه ۱۷ دی ۶۹ تولد حضرت فاطمه بود . این روز را روز زن و مادر نامگذاری کرده بودند و از رادیو و تلویزیون در مورد این روز صحبت می شد. من به یاد روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ و قانون « کشف حجاب» زمان رضا شاه افتادم که با زور حجاب را از سر زنان با حجاب بر می داشت.! برداشتن یا گذاشتن اجباری حجاب برای زنان که نیمی از افراد جامعه هستند نادیده گرفتن حقوق اجتماعی آنان است.
در این روز پسرانم با تشویق و کمک مالی پدرشان برای من یک گلدان گل و یک جعبه شیرینی خریده بودند و روی کارت تبریکی، با دستخط خودشان روز مادر را به من تبریک گفته و تشکر کرده بودند.
سه شنبه ۹ بهمن ۶۹ به مناسبت تولد حضرت علی و روز پدر تعطیل بود. مدتی بود که می خواستیم از دوستان خوزستانی خود دعوت کنیم تا برای شام به خانه ی ما بیایند. چون من و محمد هر دو شاغل و دانشجو بودیم به دنبال روزی بودیم که مانع کار و دانشگاه رفتن مان نشود. بنابراین در این روز از دوستانمان دعوت کردیم.
شام چلو خورش قورمه سبزی پختم. سالاد شیرازی هم درست کردم. شب که سفره را در اتاق پهن کردیم مجبور شدیم به طور فشرده دور آن بنشینیم. در این وضعیت دو تن از دوستان، من و محمد را سرزنش کردند و گفتند:« چرا شما به جای این که مثل ما که نزدیک میدان آزادی یک آپارتمان بزرگ کرایه کردیم، آپارتمان اجاره نکردید؟!» دیگری گفت:« شما حالا هر ماه هم قسط بانک می دهید و هم قرض دیگران را پس می دهید، باید صبر می کردید، چون قرار است خانه ارزان شود.»!!
من گفتم؛« هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد. ما معلم هستیم و حقوقمان اندک است و برای رسیدن به خانه ی بزرگتر چاره ای نداشتیم جز این که این خانه قوطی کبریتی را به عنوان سرمایه گذاری خریداری کنیم تا در آینده بتوانیم با فروش آن و افزودن مبلغی بر آن، خانه ی بزرگتری را بخریم.»
در سال ۶۹ کشور، دوران پس از جنگ ایران و عراق را می گذراند و با چالش های اقتصادی فراوانی روبرو بود. سازمان ملل خسارات مالی ایران از جنگ را بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار تخمین زد. « دوران سازندگی» را از زبان رفسنجانی رئیس جمهور می شنیدیم. او این نام را به عنوان بازسازی زیر ساخت ها و بهبود وضعیت اقتصادی کشور به کار می برد.
جنگی که خمینی آن را « برکت» می دانست، علاوه بر از دست دادن بسیاری از جوانان رزمنده و مردم عادی، سبب داغدار کردن مردم ایران گردید و زیان های سنگینی نیز به اقتصاد کشور وارد کرده بود.!!
افزایش قیمت کالاها و خدمات در زمینه مواد غذایی و کالاهای اساسی فشار زیادی به مردم وارد می کرد.
جنگ و تعطیلی بعضی صنایع و کاهش فعالیت های تولیدی، به بیکاری گسترده در جامعه منجر شده بود. تحریم های بین المللی و کاهش درآمد نفتی، ایران را با کمبود ارز روبرو کرده بود و واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه به سختی انجام می شد.
دولت رفسنجانی برنامه هایی را به قصد اصلاح امور اقتصادی به اجرا گذاشت. برنامه هایی مثل کاهش یارانه هایی که دولت برای اجناس می پرداخت و آزاد سازی قیمت ها و تلاش برای جذب سرمایه گذاری خارجی . با این روش اقتصادی دولت، توان خرید مردم کاهش داده شد و سطح زندگی بسیاری از مردم تنزل یافت. در مجموع سال ۶۹ دوران سختی برای اقتصاد و معیشت مردم بود.!!
برخلاف گفته ی دوستمان نه تنها خانه ارزان نشد بلکه به دلیل تورم و گرانی اجناس، صاحبخانه ها میزان کرایه ها را افزایش دادند به طوری که همان دوستی که از کرایه آپارتمان بزرگ سخن می گفت مجبور شد در تابستان ۷۰ به اهواز نقل مکان کند و دوستی که از ارزان شدن خانه ها سخن می گفت به شهر قزوین .!!!
از ۱۰ بهمن تا ۲۲ بهمن ۶۹ به تبلیغات حکومتی گذشت. رادیو و تلویزیون در این مورد سنگ تمام گذاشته بود در حالی که روز ۲۱ بهمن ۶۹ برابر با ۲۵ رجب و شهادت امام موسی کاظم بود.!
روز ۲۳ بهمن که مبعث رسول اکرم بود باز برنامه های سخنرانی و مداحی در اداره ی ما یعنی معاونت پرورشی وزارتخانه اجرا شد. توزیع شیرینی و شربت هم به آن اضافه شده بود.!
در این ماه مناسبت های بسیاری وجود داشت. روز ۲۹ بهمن ۶۹ برابر با سوم ماه شعبان، تولد امام حسین بود و روز « پاسدار» نام داشت و روز ۳۰ بهمن که تولد حضرت ابوالفضل بود، روز « جانباز» نام داشت در نتیجه در این ماه بیشتر ساعات کار اداره صرف برپا شدن مراسم بزرگداشت و خوردن شیرینی و شربت شد.!!
https://t.me/Khaterate_khanom_moalem
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر