۱۴۰۳ شهریور ۷, چهارشنبه

جنگ خلیج فارس و بانوی ادیبی که تاریخ را به چالش کشید

۱۲۴- « جنگ خلیج فارس» و بانوی ادیبی که تاریخ را به چالش کشید


 در واپسین روزهای بهمن ۱۳۶۹، هنگامی که باد سرد زمستانی درختان را می‌لرزاند، از رادیو خبرهایی شنیدم که آتش در چاه‌های نفت کویت شعله‌ور است. عراق که از ۱۱ دی‌ماه همان سال به کویت هجوم برده بود، بی‌توجه به بیانیه‌های سازمان ملل، همچنان در حال تخریب و آتش زدن منابع نفتی این کشور بود.

 ۲۶ دی‌ماه، جهان شاهد آغاز جنگی دیگر بود، «جنگ خلیج فارس» و «عملیات طوفان صحرا» با حملات هوایی بر عراق شروع شد. فردای آن روز، عراق خشمگین، ۸ موشک اسکاد را به سوی اسرائیل شلیک کرد. زمین از انفجار این موشک‌ها به لرزه درآمد و ۱۵ نفر در تل‌آویو و ۹۶ نفر در رامات‌گان مجروح شدند. سرانجام، آمریکا نیز وارد میدان شد، چرا که در ۶ اسفند، بخشی از یکی از این موشک‌ها به پادگانی نظامی در ظهران، عربستان سعودی اصابت کرد و ۲۹ سرباز آمریکایی را به خاک و خون کشید و ۹۹ تن دیگر را زخمی کرد.
   
   پاسخ سنگین آمریکا بر عراق تحمیل شد و نیروهای عراقی پیش از خروج از کویت، دیوانه‌وار چاه‌های نفت این کشور را به آتش کشیدند. تعداد این چاه‌ها بین ۶۰۵ تا ۷۳۲ گزارش شده است.

در همین روزهای تیره و تار، در ۶ اسفند ۱۳۶۹، بانوی بزرگی از این جهان رخت بربست؛ زهرا کیا، پژوهشگر، نویسنده و مترجم برجسته زبان و ادبیات فارسی و همسر دکتر پرویز ناتل خانلری، در سن ۷۵ سالگی چشم از جهان فروبست.

 زهرا کیا، پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و دانشسرای عالی، در دانشکده ادبیات به تحصیل ادامه داد و در سال ۱۳۱۸ در مقطع دکتری ادبیات  پذیرفته شد. او یکی از نخستین زنانی بود که در داخل ایران به درجه دکترای ادبیات فارسی نائل شد و به تدریس در دبیرستان دخترانه نوربخش، پرداخت. پس از  امتحان دانشیاری، به تدریس در دانشگاه مشغول شد و به مقام استادی رسید. 

خانم کیا، از پیشگامان فعالیت‌های زنان در ایران بود و همواره بر این باور بود که: «فکر ترقی و تساوی زن و مرد باید در تمام شئون اجتماعی، سیاسی، حقوقی و اقتصادی عادی و جاری باشد. زن ایرانی به هیچ وجه کم‌استعدادتر از زنان دیگر کشورها نیست، تنها علت عقب‌ ماندگی‌اش، عقب‌ماندگی اجتماعی و استبداد حکومت است، زیرا زن ایرانی از عهده هر کاری برمی‌آید.»

زهرا کیا شش ماه پس از درگذشت همسرش، پرویز ناتل خانلری، دنیا را ترک کرد.

او به درستی علت عقب‌ماندگی زنان ایران را درک کرده بود؛ جامعه ایران سال‌هاست که در گرداب استبداد حاکمان و تزویر عالمان فرو رفته و زنان را به حاشیه رانده است. در نگاه آخوندهای حاکم در جمهوری اسلامی ، زن به عنوان «ضعیفه» شناخته می‌شود و نقش او به خانه و آشپزخانه محدود می‌گردد و تنها وظیفه‌اش زاد و ولد است.!!

نگاه امروز آخوندها به ایران و مردمش  همان نگاهی است که پیش از ورود سپاه دانش به روستاها  داشتند. پدر مرحومم که خود زاده ی  روستا بود، می‌گفت: «پسربچه هایی که پدر و مادرشان را از دست می‌دادند و کسی را نداشتند، راهی حوزه  می‌شدند. آخوند ده، با اندک سواد خواندن و نوشتن، خود را بسیار باسواد می‌دانست و با دایر کردن مکتب‌خانه و نوشتن نامه برای اقوام روستاییان که در شهر بودند، از آنها مرغ و خروس دریافت می‌کرد.»

جلال آل‌احمد، نویسنده ی کتاب «غرب‌زدگی»، فرزند یک آخوند بود. او در خاطراتش نوشته بود: «قبل از ورود سپاه دانش به روستاها، وضع ما خوب بود، اما با آمدن سپاه دانش، دیگر از مرغ و خروس خبری نبود.»

آخوندهای روستاها از پذیرش دختران در مکتب‌خانه‌ها خودداری می‌کردند و مخالف درس خواندن آنها بودند. شواهد تاریخی ایران و حذف بسیاری از مشاغل و رشته‌های دانشگاهی برای زنان توسط آخوندهای حاکم در جمهوری اسلامی، گواه زنده‌ای دال بر ضدیت آنان با حضور زنان در اجتماع است‌.

https://t.me/Khaterate_khanom_moalem

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر