" بی عاطفگی اجتماعی "

“بی عاطفگی اجتماعی " ✏✏✏✏✏✏✏ مترادف بی عاطفه: بی محبت، سنگین دل، سردمهر، نامهربان، بی روح، خشک، سرد مشاهده می کنیم در جامعه و برخی فرهنگیان و بازنشستگان آنها در تجارب هيجاني و عاطفي معمولا نقص دارند. با همکاران خود هم‌دردي نمی کنند. حاکمیت هر بلايي بر سر مردم و بازنشستگان بياورد احساس گناه و شرم و پشيماني ندارند. برای انها درد جامعه برای آنها تفاوتي ندارد. به هر حال آنها ناراحت نخواهند شد. این گروه از جامعه دچار "بی عاطفکی اجتماعی" شده اند.مسووليت اجتماعی را اصلا نمي‌پذيرند. در این گروه مهربانی ها و دلسوزی ها کمتر دیده می شود.فکر رضایت و خوشحالی خودشان هستند. برای ثبات و تداوم یک زندگی مشترک در جامعه لازم است نیازها و خواسته های جامعه را درک کنیم. با برخی حمایت ها از اقشار مختلف برای احقاق حقوق دیگران وظیفه اجتماعی خود را انجام دهیم. جامعه به عنوان اصلی ترین نهاد در رفع نیازهای حیاتی و عاطفی انسان، است .برای ایجاد روابطی شایسته و محکم میان جامعه هم دردی و مسئولیت لازم است . تا جامعه به "کمال و سودمندی"برسد. "صفا و صمیمیت" بین اقشار جامعه یک زندگی ایده آل اخلاقی برای جامعه خود می سازیم تلاش کنیم .رفتارهایی در جامعه حاکم شود شامل :"کمک کردن و ترک آزار دیگران، احترام، خوش زبانی، گشاده رویی، اعلام دوستی، پرهیز از خشونت ،شرکت در تجمعات اقشار" را انجام دهیم .تا "عاطفکی اجتماعی" در جامعه بصورت فرهنگ در آید ."رغبت و امید" به فردای روشن داشته باشیم . "همراهی و مشارکت"، در جامعه نشانی دیگر از اعتلای یک جامعه پیشرفته است. راه آن به فعلیت رساندن همیاری اقشار جامعه است. تا جامعه ای " تحول گرا و کمال طلب"شویم. اگر همکاری به واقع خواهان موفقیت طرف مقابل است، باید رفتار و گفتارش را با خواست منطقی و درست خودش را با همکاران هماهنگ سازد "31 تیرماه 10 صبح مقابل مجلس" به امید تغییر محمد خاکساری مدیر مسئول صاحب امتیاز قلم معلم 25 تیر ماه 97 آی دی تلگرام @khaksari902