👈دلایل انفعال فعال صنفی و سیاسی چیست ؟
✍✍✍✍✍✍
انفعال یک فعال سیاسی یا صنفی میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که به شرایط شخصی، سیاسی، اجتماعی و محیطی بستگی دارد. این دلایل میتوانند به شکل ترکیبی از عوامل درونی و بیرونی عمل کنند. در ادامه به چند دلیل اصلی اشاره میکنم:
۱. فشارها و تهدیدهای سیاسی:
فعالان سیاسی و صنفی اغلب تحت فشار نهادهای حکومتی یا گروههای مخالف قرار میگیرند. این فشارها ممکن است شامل تهدید به بازداشت، زندان، سانسور، یا حتی تهدید جانی باشد. این نوع فشارها میتواند باعث شود که فرد به دلایل امنیتی دست از فعالیتهای خود بکشد یا بهطور موقت از صحنه سیاسی کنار برود.
۲. ناامیدی و فرسایش روحی:
یکی از عوامل کلیدی در انفعال فعالان، ناامیدی از اثرگذاری فعالیتها است. وقتی فرد پس از سالها فعالیت نمیتواند به نتایج ملموسی دست پیدا کند یا احساس میکند که تغییرات ساختاری امکانپذیر نیست، ممکن است دچار فرسایش روحی شود و انگیزهاش برای ادامه فعالیت کاهش یابد. این مسئله به ویژه در جوامعی که اصلاحات به کندی پیش میرود یا مقاومت شدیدی در برابر تغییر وجود دارد، بسیار رایج است.
۳. فقدان حمایت اجتماعی یا گروهی:
فعالان سیاسی و صنفی به حمایت اجتماعی، گروهی یا سازمانی نیاز دارند تا بتوانند فعالیتهای خود را ادامه دهند. اگر فرد احساس کند که تنها است یا سازمانها و گروههای حامی به دلایل مختلف از حمایت دست کشیدهاند، ممکن است دست از فعالیت بکشد. عدم همبستگی و حمایت از سوی گروههای مرتبط میتواند یکی از دلایل عمده انفعال باشد.
وقتی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان برای
اخراجی های معلم و آزادی زندانیان ۵۰ ماه است تجمع و اعتصاب نکردند. بخش بزرگی از معلمان منفعل شدند.
۴. مشکلات شخصی و خانوادگی:
فعالان سیاسی و صنفی ممکن است به دلیل مشکلات شخصی، خانوادگی یا مالی مجبور شوند که اولویتهای خود را تغییر دهند و فعالیتهای خود را متوقف یا کاهش دهند. مسائل مالی، فشارهای زندگی روزمره و نیاز به حفظ ثبات خانواده میتواند از دلایل مهم انفعال باشد.
۵. تغییر در شرایط سیاسی یا اجتماعی:
گاهی شرایط کلی سیاسی یا اجتماعی به نحوی تغییر میکند که فعالیتهای سیاسی یا صنفی دیگر مورد نیاز یا مؤثر به نظر نمیرسد. به عنوان مثال، اگر اصلاحات مورد نظر فعالان به نتیجه برسد، ممکن است برخی از آنها احساس کنند که مأموریتشان تمام شده و دیگر نیازی به ادامه فعالیت نیست. همچنین، اگر شرایط به شدت سرکوبگرانهتر شود، ممکن است افراد احساس کنند که فعالیت بیشتر بینتیجه یا خطرناک است.
مثلا همین حمله اسرائیل به ایران بخشی از انفعال مردم است.
۶. عدم دسترسی به منابع و امکانات:
فعالان برای ادامه فعالیتهای خود نیاز به منابع، امکانات، و زیرساختهای ارتباطی دارند. اگر به دلایل مختلف از این منابع محروم شوند، مانند قطع شدن دسترسی به رسانهها، اینترنت یا امکانات مالی، ممکن است دچار انفعال شوند. بدون این ابزارها، امکان برقراری ارتباط با مردم یا سازماندهی فعالیتهای سیاسی کاهش مییابد.
همین مشکل فیلترینگ موجب انفعال بخشی از مردم است.
۷. تغییرات در اولویتها یا ایدئولوژی:
گاهی اوقات فعالان ممکن است به مرور زمان دیدگاههای خود را تغییر دهند و دیگر به موضوعاتی که قبلاً برایشان مهم بود علاقهمند نباشند. این تغییرات ایدئولوژیک یا اولویتی میتواند منجر به کنارهگیری از فعالیتهای قبلی و ورود به عرصههای دیگر زندگی شود.
حاکمیت سرطانی کنونی،اولویت اول آن
وطن نیست .اولویت او
اجرای اسلام افراطی است.
۸. سرکوب رسانهای و کاهش دسترسی به افکار عمومی:
اگر یک فعال نتواند پیامهای خود را به گوش جامعه برساند، به مرور زمان ممکن است احساس بیفایده بودن کند. سانسور رسانهای، محدودیتهای فضای مجازی و انحصار رسانهها توسط دولتها میتواند یکی از دلایل اصلی کاهش فعالیتها باشد.
نبود آزادي بيان و قلم
موجب انفعال بخشی از مردم می شود.
۹. محدودیتهای قانونی و حقوقی:
در برخی جوامع، قوانین سختگیرانهای علیه فعالیتهای سیاسی و صنفی وضع میشود که باعث محدودیت در آزادی بیان و تجمع میشود. ترس از برخوردهای قانونی یا مواجهه با مجازاتهای سنگین میتواند دلیل مهمی برای کنارهگیری از فعالیت باشد.
حاکمیت سرطانی قانون داخلی و بین المللی
اجرا نمی کند.پاسخگو نیست.
۱۰. تضادهای داخلی در گروههای فعال:
گاهی اختلافات درونی و تضادهای ایدئولوژیک یا شخصی میان اعضای یک گروه سیاسی یا صنفی منجر به فروپاشی یا تضعیف فعالیتها میشود. در این حالت، فرد ممکن است به دلیل ناامیدی از کار تیمی یا عدم توافق با دیگران، از فعالیت کنارهگیری کند.
پنجشنبه
۲۶ مهر ماه ۱۴۰۳
https://t.me/ghalamemoalem
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر