حکایت تاریخی
برای امروز ما
پیدا کردن احمق ترین
✍✍✍✍✍
سلطان محمود غزنوی دستور داد تا بگردند و یک نفر را که در حماقت از دیگران گوی سبقت را ربوده است ،پیدا کنند و به خدمتش بیاورند. ملازمان مدت ها گشتند تا بر حسب اتفاق شخصی را دیدند که بر شاخ درختی نشسته است و با تبری در دست به بیخ شاخه می زند تا آن را قطع کند.
ملازمان سلطان با خود گفتند از این شخص احمق تر یافت نمی شود. وی را گرفتند به خدمت سلطان بردند و عمل احمقانه اش را در مقابل خودش برای سلطان بازگو کردند.
آن شخص گفت:
احمق تر از من سلطان است که با دست خودش با تیشه ظلم و تعدی، رعیت خود را که بنیاد و بیخ درخت حکومتش هستند، قطع می کند.
👈نتیجه گیری از داستان عبرت آمیز
👇👇👇👇👇
حاکمیت و کسانی که رای می دهند
از حاکمیت سرطانی حمایت می کنند
در آینده کشتار و اعدام ، فعالان زندان
و اخراج توسط حاکمیت شوند.
در جرم ها بهجهت
تقویت حاکمیت شریک هستند
کسانی که رای می دهند
ساختار ولایت فقیه و حکم حکومتی را
نمی شناسند
👇دوم : این حاکمیت سرطانی ، برای حفظ
نظام خود ، حتی امام زمان خود را حاضر است بکشد .
وقتی حاکمیت به امام زمان خود رحم
نمی کند . آیا این حاکمیت سرطانی
به مردم خود رحم می کند
کسانی رای می دهند
نا آگاه هستند یا منافع دارند
رای دادن عمر حاکمیت سرطانی را افزایش
می دهد
یکشنبه
۱۰ تیر ماه ۱۴۰۳
https://t.me/ghalamemoalem
یکشنبه
۱۰ تیرماه ۱۴۰۳
https://t.me/ghalamemoalem
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر