۱۴۰۳ دی ۱۳, پنجشنبه

خاطرات خانم معلم ۱۴۶

۱۴۶ـ آغاز یک چالش تازه تا شهریور پر حادثه

 وقتی در نیمه اردیبهشت ۷۱ تحصیلاتم در کارشناسی دانشگاه تمام شد دیگر بودن در محیط اداری برایم قابل تحمل نبود. دیدن زد و بندها، تملق ها و ظاهر فریبی ها مرا آزار می داد. در تمام این مدت کارکنان مرد هر ماه حق ساعات اضافه کاری ی شان چیزی نزدیک به حقوق یک ماهشان بود ولی برای من هیچ یا حدود ۲۰ ساعت اضافه کاری می نوشتند.!! آنها بابت پست و سمت هایشان هم مبلغی دریافت می کردند اما به من چیزی نمی دادند.  نقل مکان من به منطقه ی قلهک سبب شد تا به همین خاطر تقاضای انتقال کنم. از امور اداری وزارتخانه به اداره کل آموزش و پرورش تهران معرفی شدم.
عارف نسب مدیرکل بود اما روزهای پایان حضورش در این سمت را می گذراند. تقاضای رفتن به منطقه ی ۳ را داشتم ولی مسئول مربوطه گفت :« این منطقه در قسمت آموزشی تکمیل است اما در قسمت اداری امور تربیتی به نیرو نیاز دارند.» خیلی ناراحت شدم ولی به خاطر نزدیکی به خانه و رسیدگی به فرزندانم مجبور به پذیرش شدم. پیش خود فکر کردم به آنجا می روم و بعد که با محیط آشنا شدم در یک دبیرستان جایی برای خود پیدا می کنم.! البته بعدا متوجه شدم که اشتباه کرده ام. به موجب حکم اداری، من باید تا آخر شهریور در دفتر مدارس غیر انتفاعی می ماندم و بعد به قسمت اداری امور تربیتی منطقه سه می رفتم.!

در ۲۶ شهریور ۷۱ صادق شرفکندی رهبر حزب دمکرات کردستان ایران و چند تن دیگر از مخالفان کرد در رستورانی به نام میکونوس در شهر برلین از کشور آلمان ترور شدند.!! 
طبق تحقیقات پلیس آلمان ، صادق شرفکندی ، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران ، همایون اردلان، نماینده حزب دموکرات کردستان ایران در آلمان، فتاح عبدلی، نماینده این حزب در اروپا، نوری دهکردی کارمند صلیب سرخ و فعال در امور پناهندگان ایرانی مقیم آلمان و از اعضای کنفدراسیون بین المللی دانشجویان ایرانی، پرویز دستمالچی عضو همین کنفدراسیون و فرهاد فرجاد در رستوران حضور داشتند که در ساعت ۲۲ و ۵۰ دقیقه ناگهان سه فرد مسلح وارد رستوران می شوند. یکی از آنان فعالان کرد را دوبار به رگبار می بندد و یک نفر دیگر به آنان تیر خلاص می زند.

هیئت رهبری حزب دمکرات کردستان در جا کشته می شوند، نوری دهکردی در بیمارستان فوت می کند. پرویز دستمالچی و فرهاد فرجاد جان سالم به در می برند. ضاربان فرار می کنند ولی سه هفته بعد دو تن از ضاربان، عباس راحیل و یوسف امین از اعضای حزب‌الله لبنان دستگیر می‌شوند
اعترافات یوسف امین باعث دستگیری سایر اعضای ترور از جمله کاظم دارابی، ایرانی، محمد ادریس و عطاالله ایاد می شود و سبب صدور حکم جلب برای دیگر اعضای متواری می گردد. ۳ نفر دیگر از اعضای تیم ترور قبل از دستگیری از آلمان خارج می شوند. ۲ نفرشان از اعضای حزب الله لبنان بودند که به لبنان فرار کردند. 
این ترور در زمان خود « بزرگترین حمله کشوری خارجی در خاک آلمان بعد از جنگ جهانی دوم » به حساب آمد و تاثیر منفی زیادی بر روی روابط بین ایران و کشورهای اروپایی داشت به طوری که بعد از حکم دادگاه در سال ۷۶ و محکومیت سران جمهوری اسلامی، اروپا سفیران خود را از ایران فراخواند.!!

رفسنجانی رئیس جمهور وقت در خاطرات شنبه ۲۸ شهریور ۷۱ از جلسات علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه و مصطفی پور محمدی معاون بخش خارجی وزارت اطلاعات با او درباره‌ی این موضوع سخن گفته است.

وارد شدن به محیط جدید، برای من تنها یک تغییر شغلی نبود، بلکه دری به سوی دنیایی از بی اعتمادی به واقعیت های تلخ اجتماعی باز کرد. آن روزها تصمیم به انتقال تنها راهی بود برای فرار از فضایی که در آن عدالت گم شده بود، اما در نهایت دریافتم که گاهی تغییر ، نه برای فرار از مشکلات، بلکه برای رو به رو شدن با حقیقتی عمیق تر است. این تجربه، آغازگر فصل تازه ای در زندگی من شد. فصلی که هر چند تلخ آغاز شد، اما مرا به سوی شناخت بهتر خود و جامعه ام هدایت کرد.


https://t.me/Khaterate_khanom_moalem

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر