۱۴۰۴ مهر ۲۸, دوشنبه

در مورد آزادی هاشم خواستار

🔴 تو از معابد مشرق زمین عظیم تری...
(برای پیر بی ادعای کنشگری صنفی و مبارز راستین هاشم خواستار)

✍️ #عزیز_قاسم_زاده

#هاشم_خواستار به سان کوه است که هر چقدر از او فاصله می گیری عظمت و شکوهش هویداتر می شود. مردی که شکوه عظمتش نه فقط از آن روست که پس از پشت سر گذاشتن هفتاد و دو سالگی به رغم بیماری های مختلف، زندان و مصائبش را به پشیزی هم نگرفته بلکه بزرگی درس آموز او این است که در سنت مبارزه او، توقع از غیر جایی ندارد. او قائم به درونی‌ترین خویشتن خویش است. راهی را که می‌رود، می‌داند که چیست. یک سرگشته‌ی ره گم کرده‌ی «سرگردان بی حاصل» و  پر از تمناهای نفسانی و دنیوی نیست. نه مبارزه برای او سودای سلبریتی شدن است نه برای این وارد میدان مبارزه شد که بگوید متولی مبارزه و متر معیار مبارزه در همه عصرهاست. سنت مبارزه گویی به دوران پیش و پس از فضای مجازی بر می‌گردد. آنان که از تبار سرو قامتان دهه‌ی شصت هستند، مبارزه را برای آرمان‌های بشری دوست دارند و آنان که از پس فضای مجازی برخاسته‌اند،یاد گرفته‌اند که می‌شود از دل چنین رسانه‌هایی خود را برکشید و حدیث نفس خود را گسترانید. یکی سودای نام دارد و یکی سودای نان و یکی سودای فرنگستان.

مرادم  از این سخن، نادیده انگاشتن مقاومت مبارزان سلحشوری نیست که جانانه در راه آزادی و عدالت مبارزه می‌کنند و از هر هزینه‌ای هم هراسی ندارند؛ بلکه مقصودم این است که فضای مبارزه بعد از فضای مجازی، ما را به آنجا می‌رساند که سخن یار سفر کرده و همراهم، استاد ولی حق شناس بیشتر عیان و نمایان گردد، آنجا که گفت: «مرز میان هدف و هوس گاه از نیم میلی متر هم کمتر است.» باری  گذشت زمان سره را از ناسره باز خواهد نمایانید و اکنون مقاومت دلیرانه، مستمرانه و درس آموز هاشم خواستار یک الگوی راستین برای تمیز مبارز از شبه مبارز است. مردی که در ابتدای انقلاب ریاست شهرداری را نپذیرفت و پست‌های خیلی بالا را هم یکی پس از دیگری رد کرد و معلمی را برای آگاهی بخشی برگزید.

هاشم خواستار از مؤسسین کانون صنفی فرهنگیان ناحیه ۶ مشهد بود بعد برگزاری انتخابات او به ریاست کانون صنفی معلمان خراسان بزرگ (شمالی، رضوی و جنوبی) انتخاب شد. در سال ۸۳ به دنبال تجمعات معلمان، مدتی در انفرادی اطلاعات زندانی بود. در خرداد ۸۸ ابتدا به ۶ سال زندان محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر به دو سال زندان و دو سال ممنوع الخروجی تغییر یافت. او در زندان خاموش نبود و نامه‌های اعتراضی پی در پی منتشر  کرد. اول آبان ۹۷ مهندس خواستار را ربودند و در بیمارستان روانی ابن سینای مشهد بستری کردند. به دنبال تجمع معلمان در حمایت از ایشان او را در ۱۹  آبان رها کردند. از ۲۰ مراد ۹۸ تا به اکنون این پیر خستگی ناپذیر کنشگری صنفی در زندان است. و در طول این مدت، سال گذشته  فقط چهار روز در پی درگذشت مادر همسرشان به مرخصی آمده است.

وقتی به رنج‌های ممتد این پیرمرد روشنا بخش می‌نگرم، در برابر او، شرمساری تمام وجودم را در بر می‌گیرد که برای رهاییش و آزادیش کاری نکرده‌ام. هرچند این معلم بزرگ از کسی توقعی ندارد، اما به راستی وظیفه ما در برابر این همه رنجی که او در دهه هفتاد زندگی خود می‌برد چیست؟
ما به عنوان فعال صنفی معلمان، در برابر رنجی که دست کم طی ده سال اخیر بر او رفته است، چه کار شاقی انجام داده‌ایم؟ آن قدر به رنج او بی اعتنا بودیم که به رغم بخش نامه رسمی قوه قضاییه برای «عفو زندانیان بالای ۷۰ سال» او هنوز در زندان است و این خود بهترین گواه بر قصور ماست. در این سال‌ها چند بار از او گفته‌ایم و نوشته‌ایم و مطالبه آزادی او را به طور جدی خواسته‌ایم؟ معلمان زیادی بعد از او به زندان رفته‌اند و آزاد شده‌اند و او زودتر از همه زندانی شده و هنوز هم زندانی است.

به سهم خودم پوزشخواه مهندس خواستار و خانواده‌ی او و به ویژه همسر همراه و فداکار او خانم مالکی فرد هستم. گرچه نیک آگاهم این پوزش خواهی، گناه قصور و کوتاهی مرا نخواهد کاست.

https://t.me/azizghasemzademusic

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر