↙️«هیچ جنبش به تنهایی نمیتواند دیکتاتور را پایین بیاورد
“نسبت به هانا آرنت"
🖍🖍🖍🖌🖌🖌
۱
. معنای ظاهری و ضمنی
در یکی از کتاب هانا آرنت فکرکنم
کتاب انقلاب بلغارستان
نوشته ها نا آرنت
یک جمله به این مضمون دارد
" هیچ جنبشی به تنهایی نمی تواند
پیروز شود"
ظاهراً منظور این است که یک جنبشِ واحد
– حتی اگر قوی باشد –
به تنهایی قادر نیست دیکتاتور را ساقط کند؛ دلایلی چون ساختار قدرت، سرکوب، نهادهای وابسته، نیروهای حافظ وضع موجود، تقسیم در داخل جنبش، و دیگر مقاومتهای نهادی و اجتماعی باید لحاظ شوند.
اما از منظر هانا آرنت، این جمله میتواند چند لایه معنا داشته باشد:
۲
. قدرت جمعی و کنش جمعی
آرنت تأکید میکند که «قدرت (Power)» چیزی نیست که از فرد صادر شود، بلکه محصول کنش و تعامل جمعی میان مردم است. او میگوید وقتی مردم از هم جدا باشند یا از کنش عمومی محروم شوند، قدرتِ «در میانِ مردم» تحلیل میرود. در نتیجه، یک جنبش اگر نتواند افراد را گرد هم آورد و استمرارِ کنش جمعی ایجاد کند، قدرتش از هم میپاشد.
۳.
نقش محوری تبلیغات، ترور و مشروعیتزدایی
رژیمهای توتالیتر به محض مواجهه با کنش جمعیِ ضعیف یا متفرق، به روشهای خشونتآمیز، تبلیغاتی و ارعاب متوسل میشوند تا جنبش را خنثی کنند.
حتی اگر یک جنبش بخواهد دیکتاتور را از بیرون و به شکل نمادین به چالش بکشد، اگر نتواند در داخل جامعه ریشه بگیرد، به سرعت سرکوب میشود.
۴.
پایداری ساختارهای اقتدار و ناهمپیوستگی در جنبشها
اغلب جنبشها ترکیبی از گروههای مختلف با اهداف گوناگوناند. ممکن است تنها بخشی از جامعه را نمایندگی کنند و بخشهای دیگر کمتحرک بمانند. دیکتاتورها غالباً از شکافها، تضادهای درونی و ضعف هماهنگی جنبشها بهره میبرند.
. ↙️تحول در لحظهٔ قدرت
هنگامی که جنبش به نقطهٔ قدرت میرسد، باید آن را به نهاد، حکومت یا ساختار سیاسی بسط دهد. همکاری، مشروعیت، سازماندهی، اداره و حفظ نظم الزامیاند. اگر جنبش نتواند در این مرحله از پسِ وظایف جدید بربیاید یا دچار بحران مشروعیت شود، ممکن است شکست بخورد یا نظام جدیدی – نه الزاماً دموکراتیک
– جای دیکتاتور بگیرد.
۵
به این ترتیب، جملهای که مطرح کردی، میتواند بازتابدهنده جهانبینی هانا آرنت باشد که تأکید میکند قدرت سیاسی واقعی مستلزم کنش جمعی پایدار، مشروعیت اجتماعی و مشارکت عمومی است، نه صرفاً نیروی مبارزه یا تحریم.
۶
یعنی:
«کنش ـ برخلاف
ساختن/ساختگی
—
هرگز در انزوا ممکن نیست؛ کسی که منزوی است، ظرفیت کنش را از دست میدهد.»
او دربارهٔ رژیمهای توتالیتر مینویسد که وقتی جنبش یا ساختارِ تبلیغاتی ، طرفدارانش یک باره به وضعیت فردی رها میشوند و هرگونه سرمایهٔ ایدئولوژیک خود را از دست میدهند.
او همچنین بیان میکند که
«قدرت (Power)» محصول تجمع مردم است و تنها زمانی استمرار دارد که مردم در کنش مشترک باقی بمانند؛ اگر جمع جدا شود یا تسلیم شود، «قدرت» از میان میرود، نمیماند.
🖌بنابراین، اگر جنبشی نتواند این پیوند جمعی ـ مردم را حفظ کند، دچار فروپاشی خواهد شد، و نمیتواند دیکتاتور را به تنهایی ساقط کند.
۷
. ↙️تأمل نهایی و نکات قابل توجه
این دیدگاه تاکیدی است بر موقعیت فعال مردم نه تمرکز صرف بر رهبری یا قهرمان.
نشان میدهد که سرنگونی
یک دیکتاتور نه فقط نیازمند مقاومت و خطر کردن، بلکه ساختن زیربناهای کنش عمومی، اعتماد اجتماعی و نهادهای توازنکننده است.
تجربههای تاریخی هم موید این است که بسیاری از انقلابها یا جنبشها پس از سرنگونی دیکتاتور به بحران مشروعیت دچار شدهاند یا جایگزینهای استبدادی دیگر بر جای او آمدهاند.
۸
👈🏽نتیجه گیری از جمله هانا آرنت
جمهوریخواهان تا ائتلاف روی حداقلها نکنند، نمیتوانند به حکومت پیروز شوند. در شرایط کنونی لازم است جمهوریخواهان مرکزیتی ایجاد کنند تا در داخل و خارج بتوانند گفتگو کنند.»
این جمله در منطق هانا آرنت کاملاً درست و قابل دفاع است، چون:
آرنت قدرت سیاسی را نه «مالکیت» که «کنش مشترک» میدانست.
بدون مرکزیت گفتوگو و ائتلاف، جنبشها به «جمعی از افراد تنها» تبدیل میشوند
همان وضعیتی که دیکتاتورها از آن بهره میبرند.
.
به تعبیر او، هر جنبشی اگر فقط به درون خود تکیه کند و ارتباط افقی با دیگر نیروها نداشته باشد، نمیتواند ساختار جایگزین بسازد.
یکی را دل است و یکی را وطن
ولی کار مردم به هم شد حسن
سه شنبه
۷ آبان ۱۴۰۴
https://t.me/ghalamemoalem
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر