۱۴۰۴ آبان ۱۲, دوشنبه

از سرکوب نترسیم‌؟

↙️از سرکوب نترسیم؟

نگاهی به ترس، آگاهی و رهایی انسان
🖍🖍🖍🖌🖌🖌

۱
. ↙️قدرت، فرزند ترس است

قدرتِ سرکوب، نه بر شمشیر و زندان، که بر لرزش درون ما بنا شده است.
هیچ دیکتاتوری با زنجیر نمی‌مانَد، مگر آن‌که ما درون خود، زنجیر را بپذیریم.
آنان که می‌ترسانند، از ما می‌ترسند.
زیرا می‌دانند اگر ترس فرو بریزد، آن تخت که بر وحشت ما بنا کرده‌اند، فرومی‌پاشد.

حکومت‌های استبدادی، مردم را از سایه‌ی زندان، از فقر، از بی‌کاری، از تهدید خانواده می‌هراسانند؛
اما حقیقت آن است که ترس، زندانی درونی است، و تنها کسی آزاد است که از این زندان گریخته باشد.

>
«هر که او بیدارتر، پر دردتر / هر که او آگاه‌تر، رخ زردتر»
— مولوی

۲
↙️. آن‌که از جان گذشته است، آزاد است

آری، کسی که از جان و مال و نام خود گذشته، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.
او از مرگ عبور کرده است، پس زندگی را با عزت می‌طلبد، نه با ترس.
چنین انسانی «سربدار» است؛ یعنی آن‌که سر بر دار می‌نهد، اما در برابر ذلت سر فرود نمی‌آورد.

وقتی گروهی از مردم به این آگاهی برسند، قدرتِ سرکوب درمی‌یابد که رعب دیگر کارگر نیست؛
و آن روز، لرزش نه در جان مردم، که در ستون‌های کاخ قدرت می‌افتد.

۳
. ↙️ترس را بشناس، تا از آن برهی

نترسیدن، به معنای دیوانگی نیست؛ آگاه بودن است.
آدمی باید ترس را بشناسد، ریشه‌اش را در خویش ببیند، و سپس از آن بگذرد.
ترس، اگر شناخته نشود، اسارت می‌آورد؛ اما اگر فهمیده شود، به جرأت بدل می‌گردد.
و این آگاهی، آغاز رهایی انسان است.


هر انقلاب راستین، پیش از آن‌که در خیابان‌ها آغاز شود، در جان انسان آغاز شده است؛
آنجا که او می‌گوید:
«دیگر نمی‌ترسم.»

۱۲    آبان   ۱۴۰۴
https://t.me/ghalamemoalem

https://chat.whatsapp.com/K8ZOz0XK0eDFNtzkDAPuTZ?mode=wwt

https://t.me/+oSxwxqnIyTAwYzY8

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر