🌹 از مدل نیویورک تا افق تحول در ایران: درسی از پیروزی زهران
ممدانی 🌹
واقعهٔ سیاسی مهم انتخاب زهران ممدانی به عنوان شهردار نیویورک، فراتر از یک رویداد محلی در ایالات متحده، میتواند به مثابهٔ یک «مدل» الهامبخش برای تحلیل و درسآموزی در جنبشهای مدنی و سیاسی در ایران مورد بررسی قرار گیرد.
↙️هدف این مقاله، بررسی الگوی موفقیت ممدانی، استخراج عوامل مؤثر در آن و واکاوی دروسی است که جنبشهای ایران میتوانند از این تجربه بیاموزند.
↙️۱. بسیج هویتهای نوپا مشارکتزایی
ممدانی در کارزار انتخاباتی خود توانست بخشهای بزرگ و متنوعی از طبقه جوان، طبقه متوسط به پایین و اقلیتهای قومی/مذهبی را به طور موثر بسیج کند.
↙️یکی از کلیدهای موفقیت او، وارد کردن رأیدهندگان کمسابقه و بخشهای کمتر فعال به میدان بود که این عامل، مشارکت و سپس پیروزی او را تقویت کرد. به عنوان نمونه، جوانان زیر ۳۰ سال سهم بالایی از رأیدهندگان او را تشکیل دادند.
جنبش در ایران میتواند از همین الگو استفاده کند:
↙️هویتسازی فراگیر:
جنبش میتواند بر هویتهایی مانند نسل جوان، دانشجو، کارگر، شهرنشین، یا کسانی که احساس میکنند در ساختار رسمی به حاشیه رفتهاند، تمرکز کند.
↙️اجتناب از انحصار:
این هویتسازی نباید به معنای انکار هویتهای دیگر باشد؛ بلکه باید فراگیر باشد و افراد با دغدغههای مشترک
(مانند معیشت، عدالت یا آزادی) را کنار هم بیاورد تا ائتلافی قدرتمند شکل بگیرد.
↙️جوانان، نیروی محرک اصلی:
تجربۀ انقلابها و جنبشهایی نظیر انقلاب ۵۷ و جنبش «زن، زندگی، آزادی» (مهسا) نشان داده است که جوانان، مهمترین قدرت محرکه برای تحول هستند.
اگر این نیروهای تازه، توانمند و خلاق سازماندهی شوند و بر چهرههای صرفاً شناختهشده تکیه نکنند، جنبشی پویا و رو به جلو ایجاد خواهد شد.
↙️۲. ائتلافهای گسترده و فراتر از طبقهای خاص
تکیهٔ صرف بر یک طبقه یا گروه خاص، ریسک موفقیت یک جنبش را افزایش میدهد. در مقابل، تلاش برای ایجاد ائتلاف بین طبقات مختلف معلم ،کارگران، دانشجو اقشار متوسط، زنان، جوانان، و طبقات حاشیهای
—میتواند قدرت بسیج و فشار را به شدت افزایش دهد.
در فضای ایران، پیوند زدن دغدغههای شهری و روستایی، اتحاد میان منطقههای مرکزی و حاشیهای، و پیوند میان نسلهای مختلف میتواند بسیار حیاتی باشد. این ائتلافها هستند که قدرت چانهزنی در برابر نهادهای قدرتمند را تقویت میکنند.
↙️۳. استمرار و برنامهریزی بلندمدت
(از شعار تا عمل)
موفقیت انتخاب ممدانی نتیجهٔ یک لحظهٔ زودگذر نبود؛ بلکه حاصل تلاشهای مستمر، شبکهسازی، حضور در عرصهٔ محلی و پیامی ثابت بود. این جریان جدید با برنامه و انسجام وارد عمل شد، نه صرفاً با شعار.
جنبش در ایران نیز نیازمند برنامهریزی بلندمدت است:
آموزش نیروها و ایجاد ساختارهای محلی برای پیوند عمیقتر با جامعه.
↙️ترسیم پلی ارتباطی↙️:
فعالان و مخالفان حاکمیت باید پلی میان خود با جوانان، دانشجویان، معلمان، کارگران، پرستاران، بازنشستگان و سایر اقشار ایجاد کنند.
↙️ضرورت پایداری:
اعتراضات موقت و کوتاهمدت
(نظیر اعتراضات ۸۸ به بعد) معمولاً ساختار حکومت را تغییر نمیدهد. اعتصاب و تجمع تأثیرگذار نیازمند استمرار و پیگیری است.
↙️۴. تحلیل مواجهه با چالشهای حاکمیتی
در مواجهه با نظامهای اقتدارگرا، باید آمادهٔ چالشهای اجرایی و سرکوب بود.
حکومتها همواره با اقداماتی نظیر دستگیریها و اعدامها، "بدنهٔ جامعه"
را تست میکنند تا هزینه و فایدهٔ سرکوب را بسنجند.
↙️ تجربه نشان داده است که هرگاه حاکمیت احساس کند اعتصاب، تجمع و اعتراض در داخل و خارج جدی نیست، به سرکوب ادامه میدهد.
تغییر تنها زمانی ممکن میشود که:
مردم احساس کنند
«تغییر ممکن است».
پیام جنبش به زندگی روزمرهٔ آنها مربوط باشد.
نیروی تازهای با برنامه و ساختار وارد میدان شود.
↙️تصمیم نهایی
آزادی را در سینه طلا نمیدهند؛ این مستلزم فداکاری، وطندوستی و مسئولیتپذیری هر مرد و زن ایرانی است. سکوت به معنای ادامهٔ گرانی، فقر روزانه و دیکتاتوری است. اکنون، انتخاب میان آزادی یا ادامهٔ وضع موجود با اکثریت خاموش معترض است.
شعر متناسب:
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
صائب تبریزی
هفته نامه قلم معلم
پنجشنبه
۱۵
آبان ۱۴۰۴
https://chat.whatsapp.com/K8ZOz0XK0eDFNtzkDAPuTZ?mode=wwt
https://t.me/ghalamemoalem
https://t.me/+oSxwxqnIyTAwYzY8
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر