فریادِ تلخِ سکوت
اقتصاددان، جامعهشناس، داخل و دور از وطن،
سخن ز جنگ گفتند و از فقر و گرانی.
"دلار صد هزار تومان!"، فریادی رها،
"تورم بیش از شصت!"، این بود ماجرا.
تحریمها رسید و خودرو گران شد باز،
هر گوشه درد بود و یک بغضِ بیآواز.
😔 قصهٔ خاموشی و دردِ پنهان
نان گران، گوشتِ کارگر خواب و خیال،
صد سال کار کند، خانه نگیرد .
«روزانه مرگِ پنج انسان از خودکشی»
«دستفروشِ خوزستان، سوخت از این پریشی.»
راننده لرستانی را اخراج و جانش به لب رسید،
بازنشسته هر هفته، فریادی کشید.
«هفتاد درصد زیر خط فقر، این است کارِ ما،»
اما زبانی معترض، تنها بگوید: "سکوت!"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر