۱۴۰۴ آذر ۶, پنجشنبه
اکثدیت خاموش در آستانه فروپاشی صبر
«اکثریتِ خاموش در آستانهٔ فروپاشی صبر
در این سرزمینِ هزاران فریادِ فروخورده،
آب نیست،
رویا خشکیده،
چراغها هر شب
با دلهره خاموش میشوند.
دارو،
کاغذیست بر ویترینِ دروغ،
و دردِ بیمار
پشت نوبتِ دلار میمیرد.
بازار، نفسِ گرانفروشیست،
نان، به قیمتِ خون.
جوانِ مدرکبهدست
به دیوارِ بیکاری تکیه داده
و در سر،
ترانهای برای رفتن دارد.
خانه،
آرزوییست در آگهیِ اجاره،
مدرسه،
سقفی ترکخورده
بر ذهنهای خسته.
و در میانِ این سیلابِ ناامیدی،
اکثریتی ایستاده،
خاموش،
که میترسد از «صدا».
اعتماد،
چون شیشهای شکسته،
در هیچ دستی جا نمیگیرد.
اما...
در جایی،
در تهِ گلو،
آوازی مانده از جرات و عشق،
که نامش «اعتصاب» است.
باید برخاست،
با فداکاری،
با ایمانِ بیتاب،
تا از دلِ این خاموشی
سر برآورد
صبحی بیقطعِ برق،
صبحی
با نانی بیترس و
لبخندی بیقیمت.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر