۱۴۰۴ آذر ۴, سه‌شنبه

شعار پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و پنتبع کشور

۱۷۳- شعار«پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و منابع کشور» در بهمن ۷۴ به اتفاق خانواده به دیدن فیلم « لیلی با من است» رفتیم. این فیلم کمدی بود و پرویز پرستویی در آن بازی می کرد. اولین بار بود که مسئله ی جبهه و جنگ با نگاهی کمدی دیده می شد. ۱۱ اسفند ۷۴ عباس معروفی عضو کانون نویسندگان ایران در پی توقیف مجله ی گردون و تهدیدها و ممنوعیت ها، زندان و شلاق ناگزیر شد ایران را ترک کند و ساکن برلین شود. دوستش مهدی شجاعی نوشته است که: «عباس قصد رفتن نداشت. اما عزم این سو برای راندنش جزم بود. باید بین کشته شدن و گریختن یکی را انتخاب می کرد. راه سومی وجود نداشت.» معروفی ۱۱ سال دبیر ادبیات دبیرستان های هدف و خوارزمی تهران بود. او رمان نویس، شاعر و روزنامه نگار بود و با چاپ رمان « سمفونی مردگان» به شهرت رسید و برنده جایزه سال ۲۰۰۱ بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ شد. معروفی که متولد ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ در تهران بود، در ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ در تبعید درگذشت. ۱۸ اسفند ۷۴ انتخابات مجلس پنجم برگزار شد. انتخابات این دوره با رقابت احزاب حکومتی کارگزاران و جامعه روحانیت به مرحله ی دوم رسید. در حوزه تهران در دور اول، آخوند ناطق نوری و فائزه رفسنجانی دختر رفسنجانی به مجلس راه یافتند. ناطق نوری دوباره رئیس مجلس شد. کم کم نوروز از راه می رسید. گاه حاجی فیروزی با لباس قرمز و صورت سیاه کرده، در حالی که دنبک یا دایره زنگی می نواخت و شعر «ارباب خودم»را می خواند دل رهگذران خیابان را شاد می کرد. امسال هم مثل سال های قبل، از صبح روز۲۷ اسفند راهی مشهد شدیم. شب به هر شهری که می رسیدیم در یک مدرسه می ماندیم و می خوابیدیم و صبح روز بعد دوباره به راه می افتادیم. باران و گاه برف در جاده های نزدیک مشهد باعث شده بود تا ماشین ها آهسته حرکت کنند. از ضبط صوت ماشین آهنگ « بوی عید» با صدای « فرهاد فروغی» به گوش می رسید که می خواند:« بوی عیدی بوی توپ، بوی کاغذ رنگی / بوی تند ماهی دودی وسط سفره ی نو/ … » معمولا حرکت ماشین برای پسر کوچکم حکم گهواره را داشت و به خواب می رفت ولی وقتی حرکت ماشین آهسته بود بیدار می شد. بالاخره به شهر مشهد رسیدیم و با مراجعه به اداره آموزش و پرورش به مدرسه ای رفتیم و مستقر شدیم. زمان تحویل سال ۷۵ ساعت ۱۱/۳۳ روز اول فروردین بود. ما قبل از زمان سال تحویل خود را به صحن امام رضا رساندیم و پس از شنیدن و خواندن دعای سال تحویل صدای نقاره ها به نشانه آغاز سال نو از بام حرم به گوشمان رسید. این دومین سالی بود که خامنه ای شعاری را برای نامگذاری سال اعلام می کرد و آن شعار این بود:« ضرورت پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومی کشور».!!!! این شعار در تضاد با عملکرد مسئولان کشور بود زیرا مردم به چشم خود می دیدند که اکثر مسئولان کشور با استفاده از امکانات دولتی برای خود کیا و بیایی فراهم کرده اند. همین افراد که در اوایل انقلاب روی منابر از ساده زیستی حضرت علی و گذاشتن زغال سرخ شده در دست برادرش عقیل که سهم بیشتری از بیت المال را خواسته بود، سخن می گفتند، بعد از پیروزی انقلاب که مقام و منصبی به دست آورده بودند نه تنها دیگر هیچ سخنی از عدالت آن حضرت در منابر به گوش نمی رسید بلکه خود و خانواده هایشان را در منصب های مختلف قرار می دادند بدون آن که تحصیلات لازم یا تجربه ای برای انجام آن کار داشته باشند.!!! من از دیدن آخوندها در مقامات مختلف اداری تا نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری و رهبری رنج می بردم. مرحوم پدرم که خود روستایی بود گفته بود:« بسیاری از این‌ها به دلیل فقر و فقط با سواد خواندن و نوشتن راهی حوزه ها شدند.» و حالا من می دیدم که فقط با سواد حوزوی در کلیه امور کشور دخالت می کنند. مخاطب شعار خامنه ای در اصل، خود او و هیئت حاکمه بود و اگر واقعاً به آنچه که گفته بود اعتقاد داشت باید خود و منصوبینش کنار می رفتند و امور کشور را به دست افراد کاردان و وطن پرست می سپردند تا « حفظ ثروت و منابع عمومی کشور» واقعا میسر گردد. https://t.me/Khaterate_khanom_moalem

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر